آموزشگاه زبان طوطیان
  • تعیین سطح رایگان
  • منو منو

نوشته‌ها

تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

/5 دیدگاه /در دسته‌بندی نشده /توسط

تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

زبان انگلیسی یکی از زبان‌های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخه ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می‌شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته‌است. از دیگر زبان‌های شاخه ژرمنی می‌توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام‌واژه‌ها تشکیل می‌دهد. بیشتر این وام‌واژه‌ها از زبان‌های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان‌ها وارد انگلیسی شده‌اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته‌است چون انگلیسی زبان‌ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می‌توان مادر زبان انگلیسی دانست.

به دلیل تأثیر بالای نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی بریتانیا بر جهان پس از سدهٔ هجدهم و تأثیر ایالات متحده آمریکا از سدهٔ بیستم میلادی به این سو، این زبان در سطح جهان گسترش یافته و به عنوان زبان دوم، زبان میانجی و زبان اداری در بسیاری نقاط جهان کاربرد پیدا کرده‌است.

زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غنا و بسیاری کشورهای دیگر کاربرد دارد. انگلیسی امروزه از نظر تعداد گویشوَر، پس از چینی و اسپانیایی، سومین زبان جهان است. تعداد کسانی که زبان مادری‌شان انگلیسی است امروزه بیش از ۳۸۰ میلیون نفر است. انگلیسی در بسیاری از کشورها زبان میانجی است و مهم‌ترین زبان دنیا در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، صنعت، فرهنگی و علمی در روابط بین‌الملل به‌شمار می‌آید.این زبان از زبان های بین المللی است که در همه کشور ها مشغول به تدریس آن هستند.

انگلیسی کهن

در قرنِ پنجم میلادی، مردمانی از سه قبیله «جوت»، «انگِل» و «ساکسون» که در «شمال‌غرب آلمان»، «دانمارک» و «هلند» امروزی ساکن بودند، به انگلستان یورش بردند و آن سرزمین را تصرف کردند. تا آن زمان مردم بریتانیا یا به عبارت بهتر بریتانیای روم به زبان سِلتی سخن می‌گفتند و البته زبان سِلتی مردم آن به دلیل ۴۰۰ سال اشغال این سرزمین توسط رومی‌ها با لاتین آمیخته شده بود و بسیاری از واژگان لاتین در آن کاربرد داشت.

پس از اشغال بریتانیا، جوت‌ها در جنوبِ شرقی خاک آن ساکن شدند و در تعامل با زبان‌های محلی، گویش «کِنتی» را بوجود آوردند. ساکسون‌ها هم که در جنوب و جنوبِ غربی سکنا گزیده بودند، گویش «ساکسونِ غربی» را ایجاد کردند.

اَنگل‌هایی که در شمال و مرکزِ انگلستان اقامت گزیده بودند، به ترتیب، گویش‌های «آمبِریای شمالی» و «مِرسیایی» را بوجود آوردند. سینت بید بر این باور بود که انگل‌ها منطقهٔ گسترده‌تری از خاک بریتانیا (نزدیک به تمامی خاک آن) را از آن خود کردند و نام اِنگلند (England) از نام همین قبیله گرفته شده‌است. افزون بر قبیله‌های یادشده، دسته‌هایی از مردمان ساکن فریزیا، نیدرزاکسن، یوتلاند و جنوب سوئد نیز در آن دوران به بریتانیا آمدند.

زبان انگلیسی باستان نخستین برگرفته از چندین گویش بود که این بازتاب‌کنندهٔ داشتن چندین سرچشمه برای انگلستان در عهد آنگلوساکسون‌ها است. یکی از این گویش‌ها، ساکسون غربی کهن بود که کم‌کم بر دیگر گویش‌ها برتری یافت. رزم نامهٔ بئوولف مال همین دوران است. گمان می‌رود که از سدهٔ نهمِ میلادی، گویش ساکسونی، به دلیلِ سلطهٔ پادشاه آلفرد (نخستین شاهِ انگلستان که فردی از قبیلهٔ ساکسون بود)، بر دیگر گویش‌ها برتری یافته باشد و از آن پس به عنوان زبان رسمی این کشور شناخته شده‌ باشد.

انگلیسی باستان، از نظر گویش، بسیار متفاوت از انگلیسی امروزی است. برای نمونه، واژه‌های light و drought، به ترتیب به صورت لیخت و دراخت تلفظ می‌شد. انگلیسیِ کهن، گنجینه واژگان غنی نداشت اما، همچون دیگر زبان‌های هند و اروپایی، دستور زبان پیچیده‌ای داشت.

انگلیسی میانه

انگلیسی کهن یا باستان با دو دوره یورش روبرو شد. نخست از سوی سخنوران زبان‌های ژرمنی شمالی، در سدهٔ هشت و نه میلادی، هنگامی که هالفن رگناسن و ایوار رگناسن شناخته شده با نام ایوار بی‌استخوان تصمیم به گرفتن و استعمار منطقه‌های شمالی جزیره‌های بریتانیا گرفتند. بار دوم یورش از سوی سخنوران زبان‌های رومی‌تبار بود. پس از تصرفِ انگلستان به وسیلهٔ نورمن‌ها که در سال ۱۰۶۶ صورت گرفت، کم‌کم دگرگونی شگرفی در زبان پدید آمد. نورمن کهن در سدهٔ ۱۱ میلادی با یورش نورمن‌ها به انگلستان به آنگلو-نورمن و پس از آن به آنگلو- فرنچ تغییر یافت و دستهٔ نویی از واژگان را وارد زبان کرد، واژگانی که در دولت و دادگاه‌ها کاربرد داشتند.

زبان فرانسوی – به واسطهٔ حکومتِ نورمن‌ها – زبانِ بزرگان و بلندپایگانِ جامعه، و انگلیسیِ کهن، زبانِ عوام و دونپایگان به‌شمار می‌رفت، زبان فرانسوی اثر چشمگیری بر انگلیسی گذاشت. تا پیش از سال ۱۲۵۰، تنها ۹۵۰ واژهٔ نو، بیشتر به دلیل ارتباط انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها، وارد زبان انگلیسی شد. اما ناگهان، چون فرانسویان شروع به یادگیری زبان انگلیسی نمودند و واژگانی از زبان خود را وارد زبان مقصد کردند، تعداد بی‌شماری واژه از زبان فرانسوی قرض گرفته شد؛ به گونه‌ای که اکنون یک سوم واژگان زبان انگلیسی، ریشهٔ فرانسوی دارند. گسترش دامنهٔ واژگان با کمک واژه‌های اسکاندیناویایی و نورمنی رویدادی بود که باعث ساده‌تر شدن دستور زبان انگلیسی شد و این زبان را به زبانی وام‌گیرنده تبدیل کرد (چیزی بیش از پذیرش معمول واژه‌های دیگر زبان‌ها توسط یک زبان).

گویش midland، از سدهٔ چهاردهم، یعنی زمانی که مناطق زیر پوشش این گویش، به مراکز توسعهٔ دانشگاهی، پیشرفت اقتصادی و زندگی اشرافی در انگلستان تبدیل شد، جای خود را به عنوان مهم‌ترین گویش در این دوران، باز کرد و میدلند شرقی گویش مسلط شهر لندن شد. یکی از عواملی که موجب برتری مطلق این گویش شد؛ به گونه‌ای که انگلیسی امروزی، تقریباً شکل تکامل یافتهٔ میدلند شرقی است، نفوذ این گویش به دستگاه‌های حکومتی و مکاتبه‌های دولتی است. از نوشته‌های پرآوازهٔ دوران انگلیسی میانه می‌توان به حکایت‌های کنتربری از جفری چاوسر اشاره کرد.

انگلیسی مدرن با تجدیدنظر اساسی در دستگاه واژگانی و دستوری خود به زبانی بسیار ساده‌تر از نظر دستوری بدل شده و به سبب وام‌گیری بی‌حد و مرز از واژگان لاتینی و فرانسه و سپس یونانی، بخش عمده‌ای از واژگان کهن آنگلوساکسون خود از ریشهٔ ژرمنی را وانهاده و بر روی هم نسبت به زبان آلمانی، از همه جهت (آوایی، واژگانی، دستوری) چهرهٔ دیگری یافته‌است. در انگلیسی مدرن نه تنها اسم، که فعل و حرف و نیز بخش عمدهٔ حالت‌های صرفی خود را از دست داده‌اند و از یک زبان صرفی ترکیب‌گر به زبانی در اساس تحلیلی بدل شده‌است.

زبان انگلیسی به گروه آنگلو-فریسی تعلق دارد. خود آنگلو-فریسی زیرگروهی از شاخهٔ غربی زبان‌های ژرمنی و عضو زبان‌های هند-اروپایی است. انگلیسی امروزی به‌طور مستقیم از انگلیسی میانه و خود آن به‌طور مستقیم از انگلیسی باستان گرفته شده ‌است و انگلیسی باستان از نسل زبان نیا-ژرمنی (Proto-Germanic) است. مانند بیشتر زبان‌های ژرمنی، انگلیسی به خاطر داشتن فعل‌های کمکی از دیگر زبان‌ها متمایز می‌شود. تقسیم فعل‌ها به دو گروه قوی و ضعیف و نوع آواهایی که در آن به کار رفته، این زبان را از دیگر زبان‌های نیا-هندواروپایی جدا می‌کند، به این مطلب قانون گریم گفته می‌شود. نزدیک‌ترین زبان‌های زندهٔ موجود به انگلیسی عبارتند از اسکاتس که در اسکاتلند و بخش‌هایی از ایرلند شمالی صحبت می‌شود و زبان‌های فریسی که در کناره‌های جنوبی دریای شمال در دانمارک، هلند و آلمان صحبت می‌شود.

پس از زبان‌های اسکاتس و فریسی، زبان‌های مرتبط با انگلیسی که نسبت دورتری دارند قرار می‌گیرد. این زبان‌های غیر آنگلو-فریسی عبارتند از:

زبان‌های ژرمنی غربی مانند هلندی، آفریکانس، آلمانی سفلا و آلمانی علیا

زبان‌های ژرمنی شمالی مانند سوئدی، دانمارکی، نروژی، ایسلندی و فاروئی

به غیر از زبان اسکاتس، هیچ‌یک از زبان‌های دیگر نسبت به انگلیسی برای دو کاربر آن قابل فهم نیست حتی با وجود اینکه در نحو، معناشناسی و واج‌شناسی آن‌ها می‌توان نقاط مشترک پیدا کرد. جدا قرار گرفتن جزیره‌های بریتانیا باعث شده انگلیسی و اسکاتس مستقل از زبان‌های ژرمنی توسعه یابند و از تأثیرها و تغییرهای آن‌ها به دور بمانند. در نتیجه با آنکه ارتباط قوی میان زبانی‌هایی مانند هلندی و انگلیسی وجود دارد، به ویژه با انگلیسی باستان اما این دو زبان برای کاربران آن‌ها به صورت متقابل قابل فهم نیست.

انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن‌ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می‌گویند را با هم بشماریم، آنگاه می‌توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان‌های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد. این بسته به این است که در دسته‌بندی میان گویش و زبان تفاوت در نظر بگیریم یا خیر.

برآوردها از سخنوران زبان دوم نشان داده‌است که آن‌ها شماری میان ۴۷۰ میلیون تا بیش از یک میلیارد می‌توانند داشته باشند بسته به اینکه تنها به این زبان صحبت می‌کنند (بدون نوشتار) یا بر آن تسلط کامل دارند. دیوید کریستال، دانشمند زبان‌شناس، حساب کرده‌است که شمار کسانی که زبان مادری شان انگلیسی نیست از کسانی که انگلیسی زبان مادری شان است بسیار بیشتر است و این دو نسبت ۱ به ۳ دارند.

بر پایهٔ آمار سال ۲۰۰۶ کشورهای با بیشترین جمعیت سخنوران مادری انگلیسی از جمعیت بیشتر به کمتر عبارتند از ایالات متحدهٔ آمریکا ۲۵۱ میلیون، بریتانیا ۶۱ میلیون، کانادا ۱۸٫۲ میلیون، استرالیا ۱۵٫۵ میلیون، نیجریه ۴ میلیون، ایرلند ۳٫۸ میلیون، آفریقای جنوبی ۳٫۷ میلیون و زلاندنو ۳٫۶ میلیون نفر.

همچنین کشورهایی مانند فیلیپین، نیجریه و جامائیکا دارای میلیون‌ها سخنور با زنجیرهٔ گویشی از کریول با پایه انگلیسی تا انگلیسی استاندارد است. در میان کشورهایی که انگلیسی زبان دومشان است، هند بیشترین شمار از این‌گونه سخنوران را دارد (انگلیسی هندی). کریستال ادعا می‌کند که اگر شمار انگلیسی زبانان مادری و غیر مادری را با هم در نظر بگیریم هند نسبت به دیگر کشورها بیشترین تعداد مردمی را دارد که انگلیسی را می‌فهمند یا سخن می‌گویند.

کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است.

کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است عبارتند از آنگویلا، آنتیگوا و باربودا، استرالیا، باهاما، باربادوس، بلیز، برمودا، قلمرو بریتانیا در اقیانوس هند، جزایر ویرجین بریتانیا، بخش انگلیسی زبان کانادا، جزایر کیمن، دومینیکا، جزایر فالکلند، جبل طارق، گرنادا، گوآم، جزایر چنل، گویان، بخش‌های انگلیسی ایرلند، جزیرهٔ من، جامائیکا، جرزی، مونتسرات، نائورو، بخش انگلیسی زبان زلاند نو، جزایر پیت‌کرن، سنت هلن، سنت کیتس و نویس، سنت وینسنت و گرنادین‌ها، سنگاپور، جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی، ترینیداد و توباگو، جزایر تورکس و کایکوس، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا.

در برخی کشورها انگلیسی زبان اصلی مردمانشان نیست ولی زبان کارهای اداری و مدارک رسمی آن‌ها است. این کشورها عبارتند از بوتسوانا، کامرون، ایالات فدرال میکرونزی، فیجی، گامبیا، غنا، هند، کنیا، کیریباتی، لسوت، لیبریا، ماداگاسکار، مالت، جزایر مارشال، موریس، نامیبیا، نیجریه، پاکستان، پالائو، پاپوآ گینه‌نو، بخش انگلیسی فیلیپین، رواندا، سنت لوسیا، ساموآ، سیشل، سیرالئون، جزایر سلیمان، سری‌لانکا، سودان، سودان جنوبی، سوازیلند، تانزانیا، اوگاندا، زامبیا و زیمبابوه. همچنین کشورهایی وجود دارند که انگلیسی در بخش‌هایی از خاک آن‌ها زبان اداری دوم (به عنوان مکمل) کاربرد دارد؛ سن اندرسی پروویدنسیا در کلمبیا و ساحل موسکیتو (Mosquito Coast) در نیکاراگوآ از این دسته‌اند. این‌گونه نفوذ زبان انگلیسی به دلیل دوران استعمار بریتانیا در این منطقه‌ها است.

همچنین انگلیسی یکی از ۱۱ زبان رسمی در آفریقای جنوبی است. در منطقه‌های وابستهٔ استرالیا مانند جزیرهٔ نورفک، جزیرهٔ کریسمس و جزیرهٔ کوکوس و بخش‌های متعلق به آمریکا مانند ساموآی آمریکا، گوآم، جزایر ماریانای شمالی، پورتوریکو و جزایر ویرجین و بخش‌های بریتانیایی هنگ کنگ، انگلیسی زبان رسمی است.

انگلیسی زبان رسمی ایالات متحده نیست و دولت فدرال آمریکا هیچ زبان رسمی را معرفی نکرده‌است ولی ۳۰ ایالت از ۵۰ ایالت آن انگلیسی را به عنوان زبان رسمی پذیرفته‌اند. در کشورهای تحت حمایت بریتانیا مانند بحرین، بنگلادش، برونئی، قبرس، مالزی و امارات متحده عربی انگلیسی زبان مهمی به‌شمار می‌رود.

https://tootian.ir/wp-content/uploads/2020/09/Screenshot_20241210_151123_Chrome.jpg 994 988 admintootian https://tootian.ir/wp-content/uploads/2021/05/IMG_20200608_231945_020-removebg-preview-300x300.png admintootian2020-09-12 23:03:182025-04-13 12:39:55تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

اهمیت یادگیری زبان انگلیسی

/4 دیدگاه /در دسته‌بندی نشده /توسط

اهمیت یادگیری زبان انگلیسی و تاثیر مثبت آن در زندگی چیست و چرا زبان‌آموزی ضروری‌تر از همیشه است؟

به اواخر دهه دوم قرن بیست و یکم نزدیک می‌شویم. با توجه به رشد پر شتاب علم و فناوری، ساکنان کره زمین در اواخر قرن جاری، وقتی بخواهند زندگی امروز ما را تصور کنند، احتمالا حالشان بسیار شبیه شهروندان دهه ۱۳۰۰ خورشیدی خواهد بود. ما هم همچون ساکنان آن دهه احتمالا برایمان سخت است بخواهیم زندگی روزانه بشر را در پایان این قرن تصور کنیم.

خلاقیت، همکاری، ارتباط و تفکر انتقادی از مهم‌ترین مهارت‌های مورد نیاز شهروندان قرن بیست و یک است. زبان در تمامی این مهارت‌ها نقشی حیاتی ایفا می‌کند. اقتصاد و فرهنگ جهانی بیش از پیش در هم تنیده است. اینترنت و فناوری اطلاعات تغییرات عمده‌ای را در زندگی فردی و اجتماعی بشر امروز پدید آورده است. نیاز به دانستن زبان‌های جدید کم‌کم به یکی از مهارت‌های ضروری شهروندان امروز جهان تبدیل می‌شود. اما چرا زبان‌آموزی ضروری‌تر از همیشه است؟ پژوهش‌های جدید دانشگاهی در این باره چه می‌گویند؟

مطالعات بسیار پیشرفته با کمک ابزارهای جدید دریچه‌های تازه‌ای را از زبان برایمان می‌گشاید. مطالعات بینارشته‌ای فراوانی در حوزه‌های جدید مثل عصب‌شناسی زبان، زبان‌شناسی رایانشی، جامعه‌شناسی زبان، روان‌شناسی زبان، فلسفه زبان، فراگیری زبان دوم، آموزش زبان، زبان‌شناسی حقوقی، زبان‌شناسی شناختی و شماری دیگر هر روز درکی کامل‌تر و دقیق‌تر از پدیده زبان در اختیارمان می‌گذارند.

در اینجا چند نمونه از فواید یادگیری یک زبان جدید را در زندگی فردی و اجتماعی امروز بشر مرور می‌کنیم.

زبان‌آموزی باعث بهبود عملکرد مغز می‌شود.

مطالعات متنوع دانشگاهی یکی پس از دیگری حکایت می‌کنند از فایده‌های فراوان یادگیری یک زبان جدید و سخن گفتن به آن. مثلا در پژوهشی در دانشگاه نورث‌وسترن در سال ۲۰۱۲، اسکن مغز کسانی را بررسی کردند که حداقل دو زبان را روزانه به صورت فعال استفاده می‌کردند. این تحقیق نشان می‌دهد که فارغ از سن و سال، حافظه‌ این افراد بهبود پیدا می‌کند، تمرکزشان افزایش می‌یابد و خطر افت توان ذهنی در سنین بالاتر کمتر می‌شود.

یادگیری زبان جدید تصمیم‌‌گیری‌ها را بهتر می‌کند.

وقتی یک تصمیم جدید را در زبان جدید می‌گیریم، احتمال بیشتری وجود دارد که منطقی فکر کنیم و تصمیم احساسی نگیریم. نتایج یک پژوهش که سال ۲۰۱۲ در دانشگاه شیکاگو انجام شد نشان می‌دهد که استفاده از زبان جدید دخالت تعصبات در فرایند تصمیم‌گیری را به حداقل می‌رساند. به بیان دیگر هنگامی که گزینه‌های موجود را در زبانی دیگر بالا و پایین می‌کنیم احتمال کمتری وجود دارد که در دام احساس و جهت‌گیری بیفتیم. بر اساس این پژوهش، زبان جدید فاصله احساسی بیشتری را در تصمیم‌گیری در مقایسه با زبان مادری فراهم می‌کند. علاوه بر این مطالعه به زبان جدید خلاقیت را افزایش می‌دهد که خود نقش مهمی در تصمیم‌گیری دارد.

دانستن زبانی جدید فرصت دوستی‌های تازه‌ را فراهم می‌کند.

در مواجهه با فردی از فرهنگی متفاوت، بسیار اتفاق می‌افتد که آرزو می‌کنیم کاش زبان آن فرد را می‌دانستیم تا ارتباطی عمیق‌تر برقرار کنیم و دانش‌مان را از آن فرهنگ غنی‌تر کنیم. بعلاوه، با آموزش واژگان و عباراتی از زبان خودمان، به دیگران کمک کنیم تا فرهنگ‌مان را بهتر درک کنند. هیچ انسانی فرصت کافی ندارد تا همه زبان‌های جهان را بیاموزد. اگر حتی یک نفر یا یک فرهنگ هست که دوست داریم بیشتر بشناسیم، بدون شک یکی از بهترین راه‌ها آموختن زبان آن فرهنگ یا فرد است.

فراگیری یک زبان جدید دیدگاهی مثبت به افرادی که زبان و فرهنگ متفاوت دارند ایجاد می‌کند و به این ترتیب فرصت‌های فراوانی برای دوستی‌های تازه میان‌فرهنگی پدیدار می‌شود.

یادگیری یک زبان جدید فرصت‌های شغلی فراوانی را پدید می‌آورد.

جهان به سرعت در حال رشد است. شرکت‌های بیشتری هر روز در بازارهای جدید و کشورهای متفاوت به دنبال شروع یا توسعه کار هستند. شرکت‌های عظیم چند ملیتی هر روز در پی جذب بهترین نیروها هستند. این شرکت‌ها نیازمند افرادی‌اند که تفکری جهانی داشته باشند و بتوانند حداقل به یک زبان دیگر سخن گویند. در شرکت‌ها و سازمان‌های کوچک‌تر نیز فرصت رشد برای کارکنانی که زبانی دیگر را بلدند بیشتر است. یادگیری زبان جدید حتی می‌تواند باعث پیشرفت‌های فراوانی در شغل کنونی‌مان شود.

یادگیری زبان جدید باعث پیشرفت تحصیلی می‌شود.

پژوهش‌های فراوانی نشان می‌دهد که مهارت‌های تحلیلی دانش‌آموزانی که یک زبان جدید را فرا می‌گیرند پیشرفت می‌کند. علاوه بر این یادگیری یک زبان جدید مهارت‌های شنیداری را تقویت می‌کند در نتیجه می‌تواند باعث افزایش تمرکز و بهره‌وری سر کلاس درس شود.

با دانستن زبانی جدید درکی عمیق‌تر از فرهنگ خودمان پیدا می‌کنیم.

مواجهه با فرهنگی دیگر به درکی عمیق‌تر از فرهنگ خودمان می‌انجامد. دانستن یک زبان جدید به فرد امکان می‌دهد تا از دو طریق فرهنگ خودش را بهتر بشناسد. یکی از طریق مطالعه آثاری که به زبان مقصد درباره فرهنگش نوشته شده ودیگری از طریق مقایسه و تحلیل ارزش‌های فرهنگی منعکس در زبان مادری و زبان جدید.

زبان‌های متفاوت با یکدیگر در ارتباطند، به هم واژه قرض می‌دهند و بر ساختارهای هم اثر می‌گذارند. با یادگیری یک زبان جدید نکات و اطلاعات جدیدی را درباره زبان خودمان نیز می‌آموزیم. به علاوه آموختن زبان جدید کمک می‌کند تا قدر تنوع فرهنگی را بیشتر بدانیم و با تعصبات قومی مبارزه کنیم.

زبان جدید دریچه جدیدی را برای تجربه هنر، ادبیات و فلسفه می‌گشاید.

زبان جدید درک ما را از روابط انسانی پرورش می‌دهد زیرا از دریچه‌ای متفاوت و فرهنگی جدید می‌توانیم به انسان و ارزش‌هایش بنگریم. اینگونه فرصت می‌کنیم شعر، فیلم، رمان، داستان و فلسفه را به زبانی دیگر تجربه کنیم و لذت ببریم.

زبان‌آموزی لازمه مهاجرت و مسافرت است.

مهاجرت پدیده‌ای است که در قرن بیست و یک بیش از هر زمان دیگری گسترش یافته است. مسافرت‌های خارج از کشور هم در همه کشورها پدیده‌ای رو به رشد است. چه از شهری به شهر دیگر برویم چه از کشوری به کشور دیگر، احتمال بسیاری وجود دارد که در مواجهه با فرهنگ و زبانی جدید قرار بگیریم. نمی‌توان انتظار داشت که بدون داشتن مهارت‌های زبانی لازم در جامعه مقصد، یک مهاجر بتواند موفق شود حتی اگر استانداردهای موجود زبانی لازمه مهاجرت را کسب کرده باشد. واقعیت این است که زبان‌آموزی یکی از لازمه‌های مهاجرت و مسافرت است.

این‌ها فقط چند نمونه از بهره‌های فراوان دانستن یک زبان جدید است. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد زبان‌آموزی برای شهروندان قرن بیست و یک از همیشه ضروری‌تر است.

فواید زبان‌آموزی برای ذهن و مغز چیست؟

در دهه‌های اخیر مطالعات میان‌رشته‌ای در حوزه‌هایی مثل عصب‌شناسی زبان، روان‌شناسی زبان و زبان‌شناسی شناختی به مدد فناوری و پیشرفت ابزارهای علمی به برخی پرسش‌ها پاسخ داده‌اند. امروز بیش از هر زمانی می‌دانیم که چه ساز و کارهای عصبی، ذهنی و روان‌شناختی منجر به تولید، درک و فراگیری زبان می‌شود.

یکی از موضوعاتی که محققان رشته‌های فوق از دریچه‌های مختلف به آن پرداخته‌اند تاثیر زبان‌آموزی بر عملکرد مغز و الگوهای ذهنی است. نکته جالب توجه این است که اکثریت قریب به اتفاق پژوهش‌ها زبان‌آموزی را پدیده‌ای مفید یافته‌اند.

در این مقاله شش تا از فوائد زبان‌آموزی برای ذهن و مغز را مرور می‌کنیم.

1. یادگیری زبان فکر را باز می‌کند.

یکی از مهمترین فایده‌های آموختن زبانی جدید این است که فکرمان باز می‌شود. زبان‌آموزی کیفیت زندگی را ارتقا و در نحوه اندیشیدن تغییراتی می‌دهد.

فکر باز یعنی توانایی پذیرش ایده‌های نو. پژوهشگران دانشگاه سیدنی در تحقیقی که سال ۲۰۰۶ منتشر شد نشان دادند که تفکر باز مرتبط است با چگونگی مواجهه افراد با عقاید و دانش دیگران. بر طبق این پژوهش، اساس تفکر باز این است که “دیگری در بیان عقایدش باید آزاد باشد و ارزش آگاهی افراد باید به رسمیت شناخته شود”.

فرانکلین هیمن، استاد فقید ارتباطات گروهی و از فعالان طرفدار آزادی بیان در دانشگاه نورث‌وسترن، حتی مدلی را برای اندازه‌گیری تفکر باز در سال ۲۰۰۶ پیشنهاد داد. تحمل شنیدن عقاید مختلف و پذیرش استدلال مخالف از جمله معیارهای مهم در ارزیابی تفکر بازند.

2. فراگیری زبانی جدید باعث پیشرفت “هوش فرهنگی” می‌شود.

هوش فرهنگی اصطلاحی نسبتا جدید در مطالعات فرهنگی است. نخستین بار این اصطلاح را پی کریستوفر اِرلی، استاد رفتار سازمانی در مدرسه بازرگانی لندن، و سون انگ، استاد مدیریت در مدرسه بازرگانی نانیانگ در سنگاپور استفاده کردند. این دو در کتابی تحت عنوان هوش فرهنگی: تعاملات فردی در بین فرهنگ‌ها،که انتشارات دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد، از لزوم چهارچوب جدیدی سخن‌ می‌گویند که بتواند موفقیت یا شکست افرادی را که در فرهنگی متفاوت کار یا مدیریت می‌کنند بهتر تبیین کند. از دید آنان هوش فرهنگی سه جنبه دارد:

ذهنی: توانایی پرورش الگوهای فرهنگی برگرفته از ایما و اشارات فرهنگی.

عاطفی: تمایل و توانایی مشارکت با دیگران.

رفتاری: توانایی رفتار بر اساس دو جنبه پیشین یعنی ذهنی و عاطفی.

آنان معتقدند با سنجش این جنبه‌ها در محیط کار می‌توان هوش فرهنگی افراد را اندازه گرفت و آن را پرورش داد.

تجربه خوردن غذاهای جدید، گوش دادن به موسیقی متفاوت، شرکت کردن در مراسم‌های فرهنگی گوناگون از دیگر مواردی است که هوش فرهنگی‌مان را تقویت می‌کند و فکرمان را بازتر.

در حین آموختن یک زبان جدید اتفاق دیگری هم در ذهن می‌افتد. زبان‌آموز کم‌کم جهان‌بینی پنهان در ساختارهای زبان جدید را نیز درک می‌کند. زبان شالوده هویت فرهنگی فرد و جامعه است. آموختن زبانی دیگر یعنی درک فرهنگی که با آن تداعی می‌شود و دیدگاهی بازتر به جهان و مردمانش.

در حقیقت هرگاه فرهنگ جدیدی را می‌شناسیم و به درک کاملی از برخی از اجزای آن می‌رسیم، کمتر قضاوت می‌کنیم و بیشتر مشاهده. اینجاست که ذهن شروع می‌کند به آزاد کردن خود از پندارهای پیشین. بیشتر از هر زمانی می‌آموزیم که همه ما محصولات فرهنگ خاص خودیم. نگریستن به جهان از چشم‌اندازی متفاوت و درکی کامل‌تر از اینکه ما و دیگران از کجا می‌آییم درس‌های گرانبهایی هستند برای پذیرش و بردباری.

پژوهشگران دانشگاه پاسیفیک هاوایی در تحقیقی که سال ۲۰۱۰ منتشر شد نشان دادند که زبان‌آموزان از طریق تجزیه و تحلیل کلیشه‌های فرهنگی روش‌های جدیدی از درک فرهنگی را در ذهن پرورش می‌دهند. در این پژوهش توضیح داده می‌شود که یادگیری زبان دوم فقط فراگیری صورت‌های زبانی را شامل نمی‌شود بلکه روش‌های تفکر و رفتار را نیز در بر می‌گیرد. از دید این پژوهشگران، زبان‌آموزان با کمک استادانشان می‌توانند درباره کلیشه‌های مختلف فرهنگی مربوط به غذا، ظاهر و سبک‌های گفتاری به روشی انتقادی بیندیشند. احتمالا با درکی عمیق‌تر، سرعت یادگیری نیز افزایش می‌یابد.

زبان‌آموزی پلی است بر روی فواصل فرهنگی. مهمترین علت وجود کلیشه‌های فرهنگی و تعصبات قومی، عدم شناخت و مراوده مردمان فرهنگ‌های گوناگون است. یادگیری زبان جدید نه تنها فرصتی است برای آموختن درباره تفاوت‌های فرهنگی بلکه راهی است برای درک بهتر آن تفاوت‌ها و چرایی‌شان. اهمیت احترام به فرهنگ‌های متفاوت با آموختن زبان جدید نیز آشکار می‌شود. در زمانه‌ای که بیگانه‌هراسی در بسیاری از جوامع انسانی مشاهده می‌شود و به پناه‌جویان و خارجی‌های مقیم در یک کشور به چشم غریبه نگریسته می‌شود، زبان‌آموزی الهام‌بخش همبستگی و مدارا است و ما را به شهروند جهانی بهتری تبدیل می‌کند.

3. زبان‌آموزی باعث پیشرفت کارکرد مغز می‌شود.

اثر زبان‌آموزی بر مغز همانند اثر ورزش بر ماهیچه‌ها است؛ هر چه بیشتر از قسمت‌های مشخصی از مغز استفاده کنیم، آن نواحی رشد بیشتری می‌کند و توانمندتر می‌شود.

نتایج یک پژوهش در دانشگاه ادینبرو که سال ۲۰۱۴ منتشر شد نشان می‌دهد که مغز افراد دو زبانه دیرتر پیر می‌شود. نتایج پژوهش دیگری نیز که در همین سال در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا انجام شد حاکی از آن است که یادگیری زبان جدید شبکه عصبی مغز را چه به لحاظ ساختاری و چه کارکردی تغییر می‌دهد. این تغییرات مغز را قدرتمندتر می‌سازد.

یافته‌های یک پژوهش دیگر در دانشگاه شهری نیویورک در سال ۲۰۱۴ نشان می‌دهد که دانستن دو زبان چگونه مستقیما کارکردهای مغز را بهبود می‌بخشد.

پژوهش دیگری که سال ۲۰۱۵ در مرکز مطالعات پزشکی دانشگاه جرج‌تاون انجام گرفته حاکی از آن است که افراد دو زبانه و چند زبانه ماده خاکستری بیشتری در قسمت کارکردهای اجرایی مغزشان وجود دارد.

4. آموختن زبانی جدید باعث پیشرفت مهارت‌های شنیداری در زبان مادری می‌شود.

معمولا تا زمانی که یک زبان جدید ندانیم کمتر درباره زبان مادری‌مان فکر می‌کنیم. اما با آموختن زبانی جدید دائما دست به مقایسه می‌زنیم. در نتیجه از زبان خودمان آگاه‌تر می‌شویم. به علاوه آموختن زبان جدید هویت گروهی جدیدی ایجاد می‌کند. همه عضو گروه زبان‌آموزان می‌شویم و این فرصتی است که در میان دوستان و اعضای خانواده با آنانی که زبان‌آموزند ارتباط برقرار کنیم. تمام این‌ها یعنی اینکه با آموختن زبان جدید مهارت‌های ارتباطی‌مان در زبان مادری نیز تقویت می‌شود. به علاوه آگاهی بیشتری از زبان و فرهنگ بومی خویش پیدا می‌کنیم.

5. زبان‌آموزی خلاقیت را افزایش می‌دهد.

تنوع افکار یکی از مهمترین ویژگی‌های افراد خلاق است. پژوهشی که سال ۲۰۱۲ در دانشگاه آمریکایی شارجه انجام شد نشان می‌دهد آموختن چند زبان خلاقیت را افزایش می‌دهد.

اینکه همه افراد یک تیم یک جور فکر کنند اصلا مطلوب نیست. محیط‌های کاری امروز بیش از پیش تنوع فرهنگی دارند. هر کدام از افرادی که با آنان کار می‌کنیم ممکن است از فرهنگ و زبانی متفاوت آمده باشند. تنوع فرهنگی در داخل مرزهای هر کشوری وجود دارد. هر چه افراد یک تیم متنوع‌تر فکر کنند احتمال موفقیت آن سازمان بیشتر می‌شود. در چنین شرایطی پرورش خلاقیت اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

6. یادگیری زبان دوم راه را برای یادگیری زبان‌های بعدی هموار می‌کند.

از دید بسیاری از کارشناسان، دانستن دو یا چند زبان در جهانی که بیش از پیش در هم تنیده می‌شود امری ضروری است. شوق ارتباط با آدمهای مختلف درک بهتری از چالش‌های بومی و جهانی همچون نابرابری و فقر را فراهم می‌کند. اینگونه آماده‌تریم تا گام‌هایی جدی‌ و موثرتری در مقابله با این چالش‌ها برداریم. اِمی تامپسون، استاد زبان‌شناسی دانشگاه فلوریدای جنوبی، در تحقیقی که سال ۲۰۱۳ منتشر کرد نشان می‌دهد که یادگیری زبان‌ جدید به مراتب آسان‌تر از یادگیری اولین زبان خارجی است.

مطالعه زبان و تاثیرش بر ذهن و مغز در دو دهه اخیر پیشرفت‌ خیره‌کننده‌ای داشته است. اما این تازه آغاز راه است. با توسعه مطالعات بینارشته‌ای هر روز که می‌گذرد فهم دقیق‌تری از پدیده زبان به دست‌ می‌آوریم و به زوایای ناشناخته بیشتری پی می‌بریم. آنچه اما اکنون تقریبا به قطع و یقین می‌دانیم این است که زبان سرخ، اگر به بیش از یک زبان بچرخد، فوائد فراوانی برای سر سبز دارد.

چرا زبان‌آموزی برای کودکان مفید است؟

کودکان زیادی در سراسر جهان کلاس زبان می‌روند. افزایش نرخ مهاجرت در قرن بیست و یکم نیز کودکان بیشتری را در معرض یادگیری دو یا چند زبان قرار داده است. اما یادگیری زبان جدید چه فوائدی برای کودکان دارد؟

در این جا شش فایده مهم زبان‌آموزی برای کودکان را مرور می‌کنیم.

یادگیری زبان جدید به رشد ذهنی و مغزی کودک می‌انجامد.

مطالعات فراوانی حاکی از فایده‌های دو زبانگی و چند زبانگی برای ذهن و مغز کودکان است. پژوهشگران مدرسه بین‌المللی مطالعات پیشرفته در شهر تریسته ایتالیا سال ۲۰۰۹ تحقیقی را منتشر کردند در زمینه رشد ذهنی دو گروه کودک هفت ماهه. گروه اول از بدو تولد در معرض دو زبان قرار داشتند و گروه دوم در معرض یک زبان. یافته‌های این پژوهشگران بروشنی نشان می‌دهد که پردازش ذهنی کودکان دو زبانه سریع‌تر است.

در مطالعه دیگری نیز که سال ۲۰۱۶ در دانشگاه واشنگتن در سیاتل انجام گرفت، تصویربرداری از مغز کودکان یازده ماهه نشان داد که بخشهای مربوط به کارکردهای اجرایی در کودکان دوزبانه فعالیت بیشتری از همتایان تک‌زبانه‌شان دارد.

در یک تحقیق گسترده دیگر در سال ۲۰۱۲، پژوهشگران دانشگاه یورک در تورنتو کانادا نشان دادند که دوزبانگی مجموعه‌ای متنوع از توانایی‌های ذهنی را در ذهن کودک پدید می‌آورد. به عنوان نمونه کودکان دو زبانه کمتر در دام حواس‌پرتی می‌افتند که خود یعنی افزایش توجه و تمرکز.

یادگیری زبان جدید باعث پیشرفت تحصیلی می‌شود.

پژوهش‌های زیادی حاکی است که یادگیری زبان جدید احتمال موفقیت کودکان را در امتحانات مدرسه بالا می‌برد. یک تحقیق کلاسیک و مفصل روی بیش از هفده هزار دانش‌آموز آمریکایی حاکی از آن است که دانش‌آموزانی که به صورت مستمر زبان خارجی می‌خوانند نمرات بالاتری در آزمون کالج‌ها -یکی از دو امتحان استاندارد برای ورود به دانشگاه- کسب کرده‌اند.

یادگیری زبان جدید باعث پیشرفت مهارت‌های کودک در زبان مادریش می‌شود.

سالها پیش بسیاری بر این باور بودند که یادگیری زبان دوم کودک را بیشتر گیج می‌کند اما تحقیقات فراوانی نشان می‌دهد که کودکانی که دو زبان یاد می‌گیرند در امتحانات دروس مربوط به زبان مادری عملکرد بهتری دارند.

فراگیری زبان جدید قدرت تفکر خارج از چهارچوب را در کودکان تقویت می‌کند.

کودکان دو زبانه و چند زبانه بهتر می‌توانند به یک مسئله از دریچه‌های متفاوت نگاه کنند و راه‌حل‌های خلاق و خارج از چهارچوب ارائه کنند. کمیسیون اروپا در سال ۲۰۰۹ گزارش مفصلی را منتشر کرد که چگونه چندزبانگی خلاقیت، انعطاف ذهنی، حل مسئله و مهارت‌های ارتباطی را در افراد پرورش می‌دهد.

دانستن زبان جدید فرصت‌های شغلی بیشتری برای کودکان فراهم می‌کند.

امروزه بیش از هر زمان دیگری در حوزه‌های تعلیم و تربیت، مراقبت‌های بهداشتی، ترجمه، گردشگری، تجارت و روابط بین‌الملل فرصت‌های شغلی جدیدی پدید آمده که نیازمند متقاضیانی هستند که حداقل به بیش از یک زبان مسلطند.

پژوهشگران اقتصاد شهری در مؤسسه فناوری ماساچوست در یک مطالعه جالب که نتایجش سال ۲۰۰۲ منتشر شد نشان دادند که حقوق فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ایالات متحده که حداقل به یک زبان خارجی مسلطند دو درصد بیشتر از آنانی است که فقط به زبان مادری‌شان تکلم می‌کنند.

یادگیری زبان دوم حس همدلی را در کودکان افزایش می‌دهد.

پژوهشگران دانشگاه شیکاگو در تحقیق که سال ۲۰۱۵ منتشر شد نشان دادند کودکانی که در معرض فراگیری دو زبان یا بیشتر هستند بهتر می‌توانند از دید دیگران مسائل را ببینند و درک کنند. به بیان دیگر آموختن زبان کمک می‌کند کودکان بهتر خودشان را جای دیگری بگذارند، دیگری را درک و با او ارتباط برقرار کنند.

با توجه به نیازمندی‌های قرن بیست و یکم، شهروندانی که بیش از یک زبان بلد باشند احتمال موفقیتشان در آینده بیشتر است. کودکان دو زبانه و چند زبانه امروز شاید هنوز بدرستی درک نکنند که مادر پدرهایشان چه هدیه ارزشمندی در اختیارشان قرار داده‌اند ولی در آینده بی‌نهایت سپاسگزارشان خواهند بود.

چرا دولت‌ها باید از آموزش زبان حمایت کنند؟

صنعت زبان به عنوان یک بخش خدماتی در اقتصاد جهانی از ابتدای قرن بیست و یک همواره رشد کرده و سهم بیشتری از بازار را به دست آورده است.

آموزش زبان، مشاوره زبان، آماده‌سازی امتحانات بین‌المللی، برگردان متون، ترجمه همزمان، ترجمه وبسایت، دوبله و زیرنویس، ویرایش ادبی و سازمان‌دهی کنفرانس‌های بین‌المللی نمونه‌ خدماتی هستند که موسسه‌ها و سازمان‌های دولتی و خصوصی ارائه می‌کنند.

قسمت بزرگی از این رشد مدیون مراکز آموزش زبان است. موسسات آموزش زبان از دو طریق به اقتصاد کمک می‌کنند؛ با درآمدزایی مستقیم و ایجاد شغل‌های مختلف. رقابت کیفی باعث به وجود آمدن شغل‌های متنوع در این عرصه و تربیت نیروهای متخصص آموزشی و اداری شده است.

کشورهایی که از مراکز آموزش زبان و توسعه‌شان حمایت می‌کنند در‌آمد خوبی هم نصیبشان می‌شود. یک گزارش اقتصادی که سال ۲۰۱۴ در فرانسه منتشر شد نشان می‌دهد که مدارس آموزش زبان در این کشور از جمله آنهایی که زبان فرانسه را به خارجی‌های مقیم آموزش می‌دهند بیش از دو میلیارد دلار به اقتصاد این کشور کمک کرده‌اند. یافته‌های یک موسسه خصوصی مشاوره پژوهش‌های اقتصادی در لندن نشان می‌دهد بخش آموزش زبان در بریتانیا در سال ۲۰۱۴ بیش از یک میلیارد پوند درآمد داشته است.

سودمندی صنعت آموزش زبان برای اقتصاد کشورها فراتر از درآمدزایی مستقیم و ایجاد شغل است. داشتن شهروندانی که زبان‌های متفاوتی را بلدند از ملزومات موفقیت در اقتصاد جهانی است. هر دولتی با توجه به ارتباطات تجاری که با دیگر کشورها از جمله همسایگانش دارد، نیازمند نیروهای متخصصی است که به زبان بازارهای مقصد تجاری صحبت کنند. این نیروهای متخصص و در عین حال دو یا چند زبانه روند تجارت را تسهیل می‌کنند و به آن شتاب می‌بخشند. موفقیت در بازارهای جهانی بیش از پیش نیازمند آموزش زبان است.

روزنامه گاردین بریتانیا در سال ۲۰۱۵ میزگردی را برگزار کرد که در آن چهره‌های برجسته در حوزه‌های متفاوت درباره اینکه چرا زبان‌آموزی کلید موفقیت بریتانیا در اقتصاد جهانی است به بحث پرداختند. یکی از مهترین قسمت‌های این میزگرد ارائه پیشنهاد و راهکار برای حمایت از صنعت آموزش زبان و توسعه زبان‌آموزی در آموزش و پرورش، آموزش عالی و بخش خصوصی بود.

با در نظر گرفتن این واقعیت که امروز بیشتر کشورهای جهان گویشوران بیش از یک زبان را در خود جای می‌دهند باید به این نکته توجه داشت که فراگیری زبان‌های داخل مرزهای یک کشور نیز کمک شایان توجهی به اقتصاد و تجارت داخلی هر کشور می‌کند.

از طرف دیگر، صنعت آموزش زبان رو به رشد است و به توسعه پایدار کشورها کمک می‌کند. موسسه کامِن سِنس اَدوایزری یک مرکز پژوهشی مستقل در ماساچوست است که آمارهای متفاوتی از صنایع بین‌المللی و جهانی را سالانه منتشر می‌کند. آمارهای این موسسه نشان می‌دهد که صنعت خدمات و آموزش زبان در سطح جهانی هر سال سهم بیشتری از بازار را به دست می‌آورد. سهم این صنعت از ۲۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۴۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ رسیده است. پیش‌بینی این موسسه این است که صنعت خدمات و آموزش زبان سهمی بیش از ۴۷ میلیارد دلار را در پایان سال ۲۰۲۱ به خود اختصاص دهد.

در سال ۲۰۱۶ یکی از پژوهش‌های دلویت -یکی از بزرگترین شرکت‌های خدمات حرفه‌ای مانند حسابرسی و مشاوره مالی دنیا- نشان داد که درآمد ناخالص بیش از نیمی از مدارس آموزش زبانی که در این پژوهش شرکت داشتند افزایش یافته است.

آمارهای رو به رشد صنعت آموزش زبان معنای دیگری هم دارد. رقابت در بازار آموزش زبان بسیار داغ است. به همین دلیل کیفیت در مراکز آموزش زبان از اهمیت بالایی برخوردار است. حتی برخی از موسسات بین‌المللی استاندارد هم‌اکنون امکان بازرسی کیفیت آموزش و خدمات مشتریان و اعطای گواهینامه‌های کنترل کیفی را برای آموزش زبان فراهم می‌کنند.

آموزش زبان در سطح فرهنگی و اجتماعی هم سودمند است. مراکز آموزش زبان از نیروی کار متنوعی بهره می‌برند. زنان بخش بزرگی از مدرسان، کارکنان و مدیران موسسات زبان را تشکیل می‌دهند. افراد زیادی با سابقه فرهنگی گوناگون در کنار یکدیگر در صنعت آموزش زبان مشغول کارند.

سخت‌کوشی، آزاداندیشی و بردباری از ملزومات عملکرد تجاری موفق و پایدار است. بر اساس یک پژوهش مفصل که مجله فوربز در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد، تنوع در نیروی کار خلاقیت را در افراد پرورش می‌دهد.

این تحقیق به روشنی نشان می‌دهد که نیروی کار متنوع یکی از ملزومات تمام شرکت‌هایی است که هدفشان جذب و نگهداری با استعدادترین‌هاست. صنعت آموزش زبان از حیث تنوع نیروی کار یک بخش پیشرو به شمار می‌رود.

در بیشتر مراکز آموزش عالی در جهان -به جز زبانی که در دانشگاه تدریس می‌شود- معمولا الزام چندانی به یادگیری یک زبان دیگر وجود ندارد اما این نیز در حال تغییر است. اخیرا دانشگاه پرینستون اعلام کرد که همه دانشجویان -فارغ از دانش زبانی‌شان در هنگام ورود به دانشگاه- ملزم به یادگیری یک زبان جدید در دوره تحصیل هستند و این الزام جزوی از برنامه آموزش عمومی دانشگاه است. امی تامسون، استاد زبان‌شناسی دانشگاه فلوریدای جنوبی، بر این باور است که مراکز آموزش عالی بیشتری باید از دانشگاه پرینستون الگو بگیرند زیرا زبان‌آموزی در سطح آموزش عالی تساهل فرهنگی را افزایش می‌دهد. نکته‌ای که از دید وی در جهان امروز بیش از پیش ضروری است.

در بسیاری از کشورها، تلاش‌های فراوانی در جریان است تا افراد تشویق شوند یک زبان جدید بیاموزند. در بریتانیا موسسه با آینده سخن بگو در سال ۲۰۱۳ با همکاری اتحادیه اروپا و نهادهای دیگر، جنبشی را با عنوان چالش ۱۰۰۰ واژه راه انداخت. هدف این برنامه برجسته‌سازی اهمیت یادگیری یک زبان جدید برای شهروندان بریتانیاست. در این کارزار شهروندان تشویق می‌شدند هزار کلمه را در زبانی جدید بیاموزند. از دید طراحان این جنبش، یادگیری هزار کلمه به یک زبان دیگر هدفی واقع‌بینانه و در دسترس است.

صنعت آموزش زبان فایده‌های اقتصادی، تربیتی و فرهنگی دارد و توسعه زبان‌آموزی کلید موفقیت در روابط بین‌المللی و اقتصاد جهانی است. از این رو دولت‌ها باید از صنعت آموزش زبان حمایت کنند و در سیاست‌های کلان به توسعه زبان‌آموزی اولویت بدهند.

https://tootian.ir/wp-content/uploads/2020/09/Screenshot_20241210_150822_Chrome.jpg 997 994 admintootian https://tootian.ir/wp-content/uploads/2021/05/IMG_20200608_231945_020-removebg-preview-300x300.png admintootian2020-09-12 23:02:032024-12-10 15:20:29اهمیت یادگیری زبان انگلیسی

راز موفقیت در زبان انگلیسی

/7 دیدگاه /در دسته‌بندی نشده /توسط

راز موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی چیست و زبان‌آموز موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟

زبان‌آموزی برای همه یکسان نیست. زبان‌آموزان با یکدیگر متفاوتند. هر فرد با توجه به محیطی که در آن رشد کرده سبک یادگیری خودش را دارد. همه ما ویژگی‌های شخصی متفاوتی داریم که بر یادگیریمان تاثیرگذارند. در نتیجه همه ما زبان را به یک شکل یاد نمی‌گیریم. در برخی مهارت‌های زبانی ممکن است سرعت بالاتری داشته باشیم و در برخی کندتر. بعلاوه علایق متفاوت باعث می‌شود به برخی موضوعات تمایل بیشتری پیدا کنیم.

پژوهشگران ویژگی‌های مختلفی را برای یادگیری موفق زبان ذکر کرده‌اند. با به کارگیری توصیه‌های علمی می‌توانیم عملکردمان را در یادگیری زبان بهبود بخشیم و سرعتش را نیز بالا ببریم.

خبر خوب این است که این ویژگی‌ها بسادگی با تمرین به دست می‌آیند. در این جا سه ویژگی مشهور را که از آنها با عنوان رمز موفقیت در آموزش زبان یاد می‌شود با هم مرور می‌کنیم.

بردباری در برابر ابهام

به لحاظ تکاملی انسان با آنچه ناشناخته است با احتیاط برخورد می‌کند. درجه راحتی یا ناراحتی ما هر گاه که از محوطه شیرین آسایش بیرون می‌رویم با بردباری در برابر ابهام ربط مستقیم دارد. هر کداممان ممکن است از ناشناخته‌ها هراس به دل راه دهیم. یادگیری زبان جدید هراس از فرهنگ ناشناخته و رسومات جدید را به حداقل می‌رساند.

زبان‌آموز موفق در برابر ابهام، شرایط ناشناخته، پرسش بی‌پاسخ و عدم قطعیت از خود صبر و حوصله نشان می‌دهد. همیشه تلاش می‌کند تا به اصل مطلبی که می‌خواند یا گوش می‌دهد پی برد و کم‌کم از طرق مختلف ابهام‌هایش را برطرف کند. مدام حدس می‌زند و تلاش می‌کند برای حدس‌هایش شاهد پیدا کند.

واژگان نا آشنا در یک متن یا سر کلاس، پرسشی سخت که منظورش را نمی‌فهمیم، ویدئویی که درک لهجه سخنورانش برایمان مشکل است فقط چند نمونه از ابهاماتی هستند که در فرایند زبان‌آموزی ممکن است با آنها مواجه شویم. هر چقدر صبر و تحمل‌مان را در برابر ناشناخته‌ها افزایش دهیم و در عین حال تلاش و اشتیاق بیشتری برای برطرف کردن ابهام داشته باشیم، از هر کدام از این موقعیت‌ها چیزی یاد می‌گیریم.

نتایج یک پژوهش در دانشگاه استرالیای غربی در سال ۲۰۱۳ نشان می‌دهد که بردباری در برابر ابهام کمک می‌کند در تعاملات اجتماعی و تجربه یادگیری زبان‌های بعدی کمتر نگران باشیم. هر چقدر تجربه زبان‌آموزی بیشتری داشته باشیم با ناشناخته‌ها راحت‌تر کنار می‌آییم.

فایده بردباری در برابر ابهام به زبان‌آموزی خلاصه نمی‌شود. روبرتو اسپریتو اولموس، استاد حسابداری در دانشگاه کالیما در مکزیک، به همراه میگل ساسترکاستیلو، استاد بازرگانی و گردشگری در دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، در تحقیقی مشترک در سال ۲۰۱۵ نشان دادند که افرادی که در برابر ابهام بردبارترند کارآفرینان بهتری هستند، خوشبین‌تر و خلاقانه‌تر با قضایا برخورد می‌کنند و از ریسک ابایی ندارند.

شوق ارتباط

زبان‌آموز موفق مشتاق برقراری ارتباط است حتی اگر بداند واژگان و ساختارهای کافی را در اختیار ندارد. ارتباط برقرار کردن همیشه آموزنده است. ارتباط بیشتر چه در سر کلاس چه در اجتماع کم‌کم باعث از بین رفتن هراس استفاده از یک زبان جدید می‌شود.

بعلاوه هر چقدر شوق بیشتری برای ارتباط با دیگران داشته باشیم، شانس یادگیری مطالب جدید افزایش پیدا می‌کند.

یکی از استراتژی‌های معلم زبان‌ موفق ایجاد شور و شوق بیشتر برای مشارکت زبان‌آموزان در فعالیت‌ها و بحث‌های آموزشی است.

جستجوی الگوها

زبان‌آموز موفق به زبان همچون یک پازل می‌نگرد و در پی کشف ارتباطات و الگوهاست تا تصویر کامل‌تری از آن به دست آورد. یکی از تفاوت‌هایی که ممکن است بر سرعت یادگیری‌ تاثیر بگذارد این است که زبان آموزان چقدر به الگوها و ارتباطات میان اجزای متفاوت زبان در بافت‌های کاربردی متفاوت توجه می‌کنند و با تمرکز آنان را تمرین می‌کنند. یادگیری واژگان منفرد و قواعد دستوری پیچیده کمک چندانی به یادگیری زبان نمی‌کند.

قواعد و الگوها در هر سطحی به زبان شکل می‌دهند. نتایج یک پژوهش که سال ۲۰۱۶ در دانشگاه نورث‌وسترن انجام شد حاکی از آن است که یادگیری الگوهای زبانی از طریق ساز وکارهای آشکار و پنهانی در مغز انجام می‌شود. ما بسیاری از قواعد زبان را در حین آموزش ناخودآگاه فرا می‌گیریم. اما الگوهای فراوانی هم وجود دارند که باید با خودآگاهی آنان را بیاموزیم و تمرین کنیم.

جستجوی آگاهانه الگوهای زبانی خود باعث دقت و تمرکز بیشتر در زبان‌آموزی می‌شود و به بهره‌وری بیشتر فرایند یادگیری زبان می‌انجامد.

زبان‌آموزی مثل یادگیری هر مهارت دیگری نیازمند ممارست و تکرار دائمی است. برای یادگیری چنین مهارتی راه میان‌بر وجود ندارد. بهترین روش برای سنجش موفقیت در یادگیری مهارت‌های زبانی این است که خودمان را با خودمان مقایسه کنیم. زبان‌آموز موفق کسی است که آهسته و پیوسته رود.

باورهای غلط درباره زبان‌آموزی کدامند؟

باورهای غلط درباره هر چیزی فراوان است، مشکل اما وقتی است که تصورات غلط به هر دلیلی رایج می‌شوند. آنجاست که ممکن است یک پندار نادرست اما متداول جلوی پیشرفت فردی و اجتماعی را بگیرد و حتی تهدیدی برای آموزش و سلامت فرد یا جامعه باشد.

زبان‌آموزی هم از این باورها بی‌نصیب نمانده است. تصورات نادرست اما رایج سبب می‌شود که افراد بسیاری یا اصلا هیچ‌گاه سراغ یادگرفتن یک زبان دیگر نروند یا در وقتی نامناسب زبان‌آموزی را ترک کنند.

در این مقاله هشت باور نادرست و مشهور زبان‌آموزی را مرور می‌کنیم.

 

۱. یادگیری زبان را باید در کودکی شروع کرد چون در بزرگسالی بی‌فایده است.

این تصور وجود دارد که هر چه در سنین پایین‌تر یادگیری زبان را شروع کنیم موفق‌تر خواهیم بود اما آنچه مهم است زمانی است که صرف یادگیری زبان می‌کنیم. برخی مطالعات علمی نشان می‌دهد که کودکان در ابتدای یادگیری زبان جدید سرعت یادگیری‌شان از بزرگسالان بیشتر است، اما اگر مقدار اطلاعات ورودی مناسب به همراه تمرین کافی وجود داشته باشد و یادگیری زبان را همچون مهارتی در نظر بگیریم که پیوسته نیازمند ممارست است، در هر سن و سالی که هستیم می‌توانیم زبان جدیدی را بیاموزیم. افراد بسیاری هستند که یادگیری زبان را در بزرگسالی آغاز کرده‌اند و اکنون به عنوان معلم زبان مشغول به کارند.

باور درست این است که در هر سن و سالی با آموزش مداوم می‌توانیم یادگیری یک زبان جدید را آغاز کنیم.

۲. یادگیری مستقیم دستور زبان برای زبان‌آموزی ضروری است.

قوانین دستور زبان برای تسهیل فراگیری زبان مفید است اما یادگیری مستقیم دستور زبان اصلا ضروری نیست. دستور زبان راهی است برای توصیف اینکه زبان چگونه کار می‌کند، مثلا فعل مضارع و قوانین مربوط به آن را ندانیم دلیل نمی‌شود که نتوانیم به یک زبان دیگر سخن بگوییم.

بسیاری از مدارس آموزش زبان انگلیسی در سراسر جهان، آموزش مستقیم دستور زبان را از دهه هفتاد میلادی به این سو متوقف کرده‌اند.

باور درست این است که بدون یادگیری مستقیم دستور زبان می‌شود زبانی دیگر را آموخت. دستور زبان به درک بهتر ما کمک می‌کند اما ضروری نیست.

۳. معلم‌های زبانی که زبان مادری‌شان را تدریس می‌کنند بهترند.

تدریس یک زبان نیازمند تسلط به آن زبان و فراگیری مهارت‌های تدریس و شناخت ویژگی‌های آن زبان است. معلم موفق زبان لزوما کسی نیست که زبان مادریش را تدریس کند. معلم زبان موفق کسی است که با بکارگیری روش‌ها و تکنیک‌های مناسب، فرایند یادگیری زبان را در زبان‌آموزان پرورش دهد.

زبان مادری معلم زبان ربطی به توانایی تدریس و انتقال دانش ندارد. نکته مهم فراگیری روش‌ها و مهارت‌های تدریس، ارزیابی و تهیه منابع درسی است که یک معلم زبان باید آنان را با تحصیل در رشته‌های تخصصی دانشگاهی یا گذراندن دوره‌های تربیت معلم در مراکز حرفه‌ای فرا گیرد. تجربه، تمرین و به روز بودن دانش و مهارت‌های فردی از عواملی است که یک معلم زبان را نسبت به دیگری متفاوت می‌کند و این لزوما ربطی به زبان مادری معلم ندارد.

باور درست این است که کسی که زبان مادری‌اش را تدریس می‌کند لزوما از کسی که زبان دوم یا چندمش را تدریس می‌کند معلم بهتری نیست.

۴. زبان‌آموزی پدیده‌ای سریع است.

وسوسه یادگیری سریع همیشه وجود دارد. سودجویان بسیاری نیز با تبلیغات واهی مثل یادگیری تضمینی یک زبان در چند ماه یا حتی چند هفته به این باور غلط دامن زده‌اند.

واقعیت این است که زبان‌آموزی یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری نیازمند وقت و تلاش کافی در طول سالیان متمادی و همچنین‌ نیازمند روش است.

مثلا مهارت رانندگی را در نظر بگیریم. هر چقدر هم از قوانین رانندگی و ویژگی‌های خودرو اطلاع داشته باشیم باعث نمی‌شود تا بسرعت و به خودی خود راننده شویم. رانندگی نیازمند تمرین در موقعیت‌های مختلف است؛ از رانندگی در شب گرفته تا رانندگی در بزرگراه‌های شلوغ شهری و جاده‌های پر پیچ و خم کوهستانی. نمی‌توانیم از خودمان انتظار داشته باشیم که در زمانی کوتاه راننده خوبی شویم.

هر چقدر بیشتر تمرین کنیم و خودمان را در شرایط متفاوت قرار دهیم، مهارت زبان‌آموزی در ما تقویت می‌شود.

باور صحیح این است که زبان‌آموزی مهارتی زمان‌بر و چالش‌برانگیز است.

۵. یادگیری زبان دوم در کودکان مانع پیشرفت زبان مادری است.

زبان‌آموز می‌تواند یک یا چند زبان را بیاموزد بدون اینکه به زبان بومی‌اش لطمه وارد شود. اینگونه نیست که در مغز مقدار مشخصی فضا برای زبان‌آموزی وجود داشته باشد که ممکن است پر شود. در واقعیت زبان مادری به همراه زبان‌های دیگری که می‌آموزیم جزیی از یک نظام به هم پیوسته می‌شوند.

این باور نادرست خود ناشی از این است که مادر پدرها به غلط گمان می‌کنند هرگاه کودک سخن گفتن را به یک زبان فرا گرفت، فرایند زبان‌آموزی به اتمام می‌رسد. سخن‌گفتن به یک زبان فقط یک جنبه از تسلط زبانی است. سخن‌گفتن به یک زبان به این معنا نیست که ما توانایی نوشتن یا درک زبان آکادمیک را داشته باشیم. یادگیری آکادمیک زبان جایش در مدرسه و دانشگاه و مراکز آموزشی است. پژوهشی بر روی هزار و دویست کودک در کانادا نشان می‌دهد که تسلط به زبان آکادمیک پنج تا هفت سال بیشتر از تسلط به زبان مادری طول می‌کشد.

باور درست این است که یادگیری زبان دوم مانعی برای پیشرفت زبان مادری نیست.

۶. زنان زبان را بهتر از مردان فرا می‌گیرند.

تصویربرداری از مغز نشان می‌دهد که مغز مردان تمایل دارد فرایند یادگیری زبان را تقسیم‌بندی کند و یک نیمکره را به این کار اختصاص دهد در حالی که مغز زنان از هر دو نیمکره برای زبان‌آموزی استفاده می‌کند. اما اینکه آیا این مسئله باعث می‌شود زنان در زبان‌آموزی موفق‌تر از مردان باشند جای بحث فراوان دارد. فراموش نکنیم که عوامل اجتماعی و شرایط عاطفی هر فرد در بهره‌وری یادگیری نقش حیاتی دارند. در نتیجه به نظر می‌رسد که نمی‌توان با قطعیت گفت که جنسیت در زبان‌آموزی نقشی ایفا می‌کند.

باور درست این است که همانند زبان مادری هر کسی فارغ از جنسیت می‌تواند زبانی جدید را به خوبی فرا گیرد.

۷. لهجه خیلی مهم است.

آنچه در فهم یک زبان دیگر مهم است تلفظ صحیح عبارات و جملات است نه اینکه آنها را به چه لهجه‌ای ادا می‌کنیم. داشتن لهجه در زبان جدید هیچ اشکالی ندارد. بلکه حتی ممکن است به عنوان بخشی از هویت گویشور تنوع تازه‌ای به زبان مقصد ببخشد. آزمون‌های بین‌المللی زبان هم دستورالعملی برای ارزیابی لهجه ندارند.

باور درست این است که تلفظ مهم است نه لهجه.

۸. فیلم دیدن برای یادگیری زبان کافی است.

ویدئو فقط یکی از منابع موجود برای یادگیری زبان است. یک زبان را نمی‌توان فقط با دیدن فیلم آموخت. زبان‌آموز محتاج ابزارها و شرایط مختلفی است تا مهارت‌های متفاوت زبانی یعنی صحبت کردن، خواندن، نوشتن و شنیدن به زبان دیگر را تجربه کند، یاد بگیرد و تولید کند. منابع تصویری بویژه ویدئوهای آموزشی یکی از ابزارهایی است که می‌تواند به تقویت مهارت‌های شنیداری و تلفظ زبان‌آموز یاری برساند اما به تنهایی نمی‌تواند همه نیازهای یک زبان‌آموز را برطرف کند.

باور درست این است که تنها با فیلم نگاه کردن نمی‌شود همه مهارت‌های زبانی را فرا گرفت.

زدودن باورهای غلط با آموزش همگانی میسر است. هر قدر درباره موضوعی بیشتر مطالعه کنیم کمتر احتمال دارد در دام خرافات بیفتیم. هم‌اکنون شاید زمان مناسبی است که به تجربه زبان‌آموزی‌مان بیندیشیم. اگر باور غلطی مانع بوده، برطرفش کنیم و یادگیری زبانی جدید را آغاز کنیم یا از سر بگیریم و خود را از فوائد و لذت یادگیری یک زبان جدید محروم نکنیم.

https://tootian.ir/wp-content/uploads/2020/09/Screenshot_20241212_144959_Chrome.jpg 896 994 admintootian https://tootian.ir/wp-content/uploads/2021/05/IMG_20200608_231945_020-removebg-preview-300x300.png admintootian2020-09-09 21:42:062024-12-12 14:52:03راز موفقیت در زبان انگلیسی

آخرین مطالب آموزشی

  • تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

    تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی زبان انگلیسی یکی از زبان‌های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخه ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می‌شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته‌است. از دیگر زبان‌های شاخه ژرمنی می‌توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی […]

  • اهمیت یادگیری زبان انگلیسی

    اهمیت یادگیری زبان انگلیسی و تاثیر مثبت آن در زندگی چیست و چرا زبان‌آموزی ضروری‌تر از همیشه است؟ به اواخر دهه دوم قرن بیست و یکم نزدیک می‌شویم. با توجه به رشد پر شتاب علم و فناوری، ساکنان کره زمین در اواخر قرن جاری، وقتی بخواهند زندگی امروز ما را تصور کنند، احتمالا حالشان بسیار شبیه […]

  • راز موفقیت در زبان انگلیسی

    راز موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی چیست و زبان‌آموز موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟ زبان‌آموزی برای همه یکسان نیست. زبان‌آموزان با یکدیگر متفاوتند. هر فرد با توجه به محیطی که در آن رشد کرده سبک یادگیری خودش را دارد. همه ما ویژگی‌های شخصی متفاوتی داریم که بر یادگیریمان تاثیرگذارند. در نتیجه همه ما زبان را به […]

آخرین دیدگاه‌ها

  • آموزشگاه زبان طوطیان در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • کامران پناهی در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • آموزشگاه زبان طوطیان در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • لیلا کشاورز در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • آموزشگاه زبان طوطیان در تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

برچسب ها

آموزش آنلاين مکالمه زبان انگلیسی آموزش آنلاین مکالمه زبان انگلیسی آموزش اصطلاحات زبان انگليسي آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی آموزش تلفنی زبان انگلیسی آموزش حضوری و غیرحضوری مکالمه زبان انگلیسی آموزش مکالمه زبان انگلیسی آموزش واژگان انگلیسی آموزشگاه زبان طوطیان آموزش گرامر انگلیسی اپلیکیشن زبان انگلیسی تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی راز موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی معلم زبان انگلیسی
اینجا تبلیغ کنیداینجا تبلیغ کنید

    Tootian Language School

    رفتن به بالا