آموزشگاه زبان طوطیان
  • تعیین سطح رایگان
  • منو منو

نوشته‌ها

تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

/5 دیدگاه /در دسته‌بندی نشده /توسط

تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

زبان انگلیسی یکی از زبان‌های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخه ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می‌شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته‌است. از دیگر زبان‌های شاخه ژرمنی می‌توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام‌واژه‌ها تشکیل می‌دهد. بیشتر این وام‌واژه‌ها از زبان‌های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان‌ها وارد انگلیسی شده‌اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته‌است چون انگلیسی زبان‌ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می‌توان مادر زبان انگلیسی دانست.

به دلیل تأثیر بالای نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی بریتانیا بر جهان پس از سدهٔ هجدهم و تأثیر ایالات متحده آمریکا از سدهٔ بیستم میلادی به این سو، این زبان در سطح جهان گسترش یافته و به عنوان زبان دوم، زبان میانجی و زبان اداری در بسیاری نقاط جهان کاربرد پیدا کرده‌است.

زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غنا و بسیاری کشورهای دیگر کاربرد دارد. انگلیسی امروزه از نظر تعداد گویشوَر، پس از چینی و اسپانیایی، سومین زبان جهان است. تعداد کسانی که زبان مادری‌شان انگلیسی است امروزه بیش از ۳۸۰ میلیون نفر است. انگلیسی در بسیاری از کشورها زبان میانجی است و مهم‌ترین زبان دنیا در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، صنعت، فرهنگی و علمی در روابط بین‌الملل به‌شمار می‌آید.این زبان از زبان های بین المللی است که در همه کشور ها مشغول به تدریس آن هستند.

انگلیسی کهن

در قرنِ پنجم میلادی، مردمانی از سه قبیله «جوت»، «انگِل» و «ساکسون» که در «شمال‌غرب آلمان»، «دانمارک» و «هلند» امروزی ساکن بودند، به انگلستان یورش بردند و آن سرزمین را تصرف کردند. تا آن زمان مردم بریتانیا یا به عبارت بهتر بریتانیای روم به زبان سِلتی سخن می‌گفتند و البته زبان سِلتی مردم آن به دلیل ۴۰۰ سال اشغال این سرزمین توسط رومی‌ها با لاتین آمیخته شده بود و بسیاری از واژگان لاتین در آن کاربرد داشت.

پس از اشغال بریتانیا، جوت‌ها در جنوبِ شرقی خاک آن ساکن شدند و در تعامل با زبان‌های محلی، گویش «کِنتی» را بوجود آوردند. ساکسون‌ها هم که در جنوب و جنوبِ غربی سکنا گزیده بودند، گویش «ساکسونِ غربی» را ایجاد کردند.

اَنگل‌هایی که در شمال و مرکزِ انگلستان اقامت گزیده بودند، به ترتیب، گویش‌های «آمبِریای شمالی» و «مِرسیایی» را بوجود آوردند. سینت بید بر این باور بود که انگل‌ها منطقهٔ گسترده‌تری از خاک بریتانیا (نزدیک به تمامی خاک آن) را از آن خود کردند و نام اِنگلند (England) از نام همین قبیله گرفته شده‌است. افزون بر قبیله‌های یادشده، دسته‌هایی از مردمان ساکن فریزیا، نیدرزاکسن، یوتلاند و جنوب سوئد نیز در آن دوران به بریتانیا آمدند.

زبان انگلیسی باستان نخستین برگرفته از چندین گویش بود که این بازتاب‌کنندهٔ داشتن چندین سرچشمه برای انگلستان در عهد آنگلوساکسون‌ها است. یکی از این گویش‌ها، ساکسون غربی کهن بود که کم‌کم بر دیگر گویش‌ها برتری یافت. رزم نامهٔ بئوولف مال همین دوران است. گمان می‌رود که از سدهٔ نهمِ میلادی، گویش ساکسونی، به دلیلِ سلطهٔ پادشاه آلفرد (نخستین شاهِ انگلستان که فردی از قبیلهٔ ساکسون بود)، بر دیگر گویش‌ها برتری یافته باشد و از آن پس به عنوان زبان رسمی این کشور شناخته شده‌ باشد.

انگلیسی باستان، از نظر گویش، بسیار متفاوت از انگلیسی امروزی است. برای نمونه، واژه‌های light و drought، به ترتیب به صورت لیخت و دراخت تلفظ می‌شد. انگلیسیِ کهن، گنجینه واژگان غنی نداشت اما، همچون دیگر زبان‌های هند و اروپایی، دستور زبان پیچیده‌ای داشت.

انگلیسی میانه

انگلیسی کهن یا باستان با دو دوره یورش روبرو شد. نخست از سوی سخنوران زبان‌های ژرمنی شمالی، در سدهٔ هشت و نه میلادی، هنگامی که هالفن رگناسن و ایوار رگناسن شناخته شده با نام ایوار بی‌استخوان تصمیم به گرفتن و استعمار منطقه‌های شمالی جزیره‌های بریتانیا گرفتند. بار دوم یورش از سوی سخنوران زبان‌های رومی‌تبار بود. پس از تصرفِ انگلستان به وسیلهٔ نورمن‌ها که در سال ۱۰۶۶ صورت گرفت، کم‌کم دگرگونی شگرفی در زبان پدید آمد. نورمن کهن در سدهٔ ۱۱ میلادی با یورش نورمن‌ها به انگلستان به آنگلو-نورمن و پس از آن به آنگلو- فرنچ تغییر یافت و دستهٔ نویی از واژگان را وارد زبان کرد، واژگانی که در دولت و دادگاه‌ها کاربرد داشتند.

زبان فرانسوی – به واسطهٔ حکومتِ نورمن‌ها – زبانِ بزرگان و بلندپایگانِ جامعه، و انگلیسیِ کهن، زبانِ عوام و دونپایگان به‌شمار می‌رفت، زبان فرانسوی اثر چشمگیری بر انگلیسی گذاشت. تا پیش از سال ۱۲۵۰، تنها ۹۵۰ واژهٔ نو، بیشتر به دلیل ارتباط انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها، وارد زبان انگلیسی شد. اما ناگهان، چون فرانسویان شروع به یادگیری زبان انگلیسی نمودند و واژگانی از زبان خود را وارد زبان مقصد کردند، تعداد بی‌شماری واژه از زبان فرانسوی قرض گرفته شد؛ به گونه‌ای که اکنون یک سوم واژگان زبان انگلیسی، ریشهٔ فرانسوی دارند. گسترش دامنهٔ واژگان با کمک واژه‌های اسکاندیناویایی و نورمنی رویدادی بود که باعث ساده‌تر شدن دستور زبان انگلیسی شد و این زبان را به زبانی وام‌گیرنده تبدیل کرد (چیزی بیش از پذیرش معمول واژه‌های دیگر زبان‌ها توسط یک زبان).

گویش midland، از سدهٔ چهاردهم، یعنی زمانی که مناطق زیر پوشش این گویش، به مراکز توسعهٔ دانشگاهی، پیشرفت اقتصادی و زندگی اشرافی در انگلستان تبدیل شد، جای خود را به عنوان مهم‌ترین گویش در این دوران، باز کرد و میدلند شرقی گویش مسلط شهر لندن شد. یکی از عواملی که موجب برتری مطلق این گویش شد؛ به گونه‌ای که انگلیسی امروزی، تقریباً شکل تکامل یافتهٔ میدلند شرقی است، نفوذ این گویش به دستگاه‌های حکومتی و مکاتبه‌های دولتی است. از نوشته‌های پرآوازهٔ دوران انگلیسی میانه می‌توان به حکایت‌های کنتربری از جفری چاوسر اشاره کرد.

انگلیسی مدرن با تجدیدنظر اساسی در دستگاه واژگانی و دستوری خود به زبانی بسیار ساده‌تر از نظر دستوری بدل شده و به سبب وام‌گیری بی‌حد و مرز از واژگان لاتینی و فرانسه و سپس یونانی، بخش عمده‌ای از واژگان کهن آنگلوساکسون خود از ریشهٔ ژرمنی را وانهاده و بر روی هم نسبت به زبان آلمانی، از همه جهت (آوایی، واژگانی، دستوری) چهرهٔ دیگری یافته‌است. در انگلیسی مدرن نه تنها اسم، که فعل و حرف و نیز بخش عمدهٔ حالت‌های صرفی خود را از دست داده‌اند و از یک زبان صرفی ترکیب‌گر به زبانی در اساس تحلیلی بدل شده‌است.

زبان انگلیسی به گروه آنگلو-فریسی تعلق دارد. خود آنگلو-فریسی زیرگروهی از شاخهٔ غربی زبان‌های ژرمنی و عضو زبان‌های هند-اروپایی است. انگلیسی امروزی به‌طور مستقیم از انگلیسی میانه و خود آن به‌طور مستقیم از انگلیسی باستان گرفته شده ‌است و انگلیسی باستان از نسل زبان نیا-ژرمنی (Proto-Germanic) است. مانند بیشتر زبان‌های ژرمنی، انگلیسی به خاطر داشتن فعل‌های کمکی از دیگر زبان‌ها متمایز می‌شود. تقسیم فعل‌ها به دو گروه قوی و ضعیف و نوع آواهایی که در آن به کار رفته، این زبان را از دیگر زبان‌های نیا-هندواروپایی جدا می‌کند، به این مطلب قانون گریم گفته می‌شود. نزدیک‌ترین زبان‌های زندهٔ موجود به انگلیسی عبارتند از اسکاتس که در اسکاتلند و بخش‌هایی از ایرلند شمالی صحبت می‌شود و زبان‌های فریسی که در کناره‌های جنوبی دریای شمال در دانمارک، هلند و آلمان صحبت می‌شود.

پس از زبان‌های اسکاتس و فریسی، زبان‌های مرتبط با انگلیسی که نسبت دورتری دارند قرار می‌گیرد. این زبان‌های غیر آنگلو-فریسی عبارتند از:

زبان‌های ژرمنی غربی مانند هلندی، آفریکانس، آلمانی سفلا و آلمانی علیا

زبان‌های ژرمنی شمالی مانند سوئدی، دانمارکی، نروژی، ایسلندی و فاروئی

به غیر از زبان اسکاتس، هیچ‌یک از زبان‌های دیگر نسبت به انگلیسی برای دو کاربر آن قابل فهم نیست حتی با وجود اینکه در نحو، معناشناسی و واج‌شناسی آن‌ها می‌توان نقاط مشترک پیدا کرد. جدا قرار گرفتن جزیره‌های بریتانیا باعث شده انگلیسی و اسکاتس مستقل از زبان‌های ژرمنی توسعه یابند و از تأثیرها و تغییرهای آن‌ها به دور بمانند. در نتیجه با آنکه ارتباط قوی میان زبانی‌هایی مانند هلندی و انگلیسی وجود دارد، به ویژه با انگلیسی باستان اما این دو زبان برای کاربران آن‌ها به صورت متقابل قابل فهم نیست.

انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن‌ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می‌گویند را با هم بشماریم، آنگاه می‌توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان‌های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد. این بسته به این است که در دسته‌بندی میان گویش و زبان تفاوت در نظر بگیریم یا خیر.

برآوردها از سخنوران زبان دوم نشان داده‌است که آن‌ها شماری میان ۴۷۰ میلیون تا بیش از یک میلیارد می‌توانند داشته باشند بسته به اینکه تنها به این زبان صحبت می‌کنند (بدون نوشتار) یا بر آن تسلط کامل دارند. دیوید کریستال، دانشمند زبان‌شناس، حساب کرده‌است که شمار کسانی که زبان مادری شان انگلیسی نیست از کسانی که انگلیسی زبان مادری شان است بسیار بیشتر است و این دو نسبت ۱ به ۳ دارند.

بر پایهٔ آمار سال ۲۰۰۶ کشورهای با بیشترین جمعیت سخنوران مادری انگلیسی از جمعیت بیشتر به کمتر عبارتند از ایالات متحدهٔ آمریکا ۲۵۱ میلیون، بریتانیا ۶۱ میلیون، کانادا ۱۸٫۲ میلیون، استرالیا ۱۵٫۵ میلیون، نیجریه ۴ میلیون، ایرلند ۳٫۸ میلیون، آفریقای جنوبی ۳٫۷ میلیون و زلاندنو ۳٫۶ میلیون نفر.

همچنین کشورهایی مانند فیلیپین، نیجریه و جامائیکا دارای میلیون‌ها سخنور با زنجیرهٔ گویشی از کریول با پایه انگلیسی تا انگلیسی استاندارد است. در میان کشورهایی که انگلیسی زبان دومشان است، هند بیشترین شمار از این‌گونه سخنوران را دارد (انگلیسی هندی). کریستال ادعا می‌کند که اگر شمار انگلیسی زبانان مادری و غیر مادری را با هم در نظر بگیریم هند نسبت به دیگر کشورها بیشترین تعداد مردمی را دارد که انگلیسی را می‌فهمند یا سخن می‌گویند.

کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است.

کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آن‌ها است عبارتند از آنگویلا، آنتیگوا و باربودا، استرالیا، باهاما، باربادوس، بلیز، برمودا، قلمرو بریتانیا در اقیانوس هند، جزایر ویرجین بریتانیا، بخش انگلیسی زبان کانادا، جزایر کیمن، دومینیکا، جزایر فالکلند، جبل طارق، گرنادا، گوآم، جزایر چنل، گویان، بخش‌های انگلیسی ایرلند، جزیرهٔ من، جامائیکا، جرزی، مونتسرات، نائورو، بخش انگلیسی زبان زلاند نو، جزایر پیت‌کرن، سنت هلن، سنت کیتس و نویس، سنت وینسنت و گرنادین‌ها، سنگاپور، جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی، ترینیداد و توباگو، جزایر تورکس و کایکوس، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا.

در برخی کشورها انگلیسی زبان اصلی مردمانشان نیست ولی زبان کارهای اداری و مدارک رسمی آن‌ها است. این کشورها عبارتند از بوتسوانا، کامرون، ایالات فدرال میکرونزی، فیجی، گامبیا، غنا، هند، کنیا، کیریباتی، لسوت، لیبریا، ماداگاسکار، مالت، جزایر مارشال، موریس، نامیبیا، نیجریه، پاکستان، پالائو، پاپوآ گینه‌نو، بخش انگلیسی فیلیپین، رواندا، سنت لوسیا، ساموآ، سیشل، سیرالئون، جزایر سلیمان، سری‌لانکا، سودان، سودان جنوبی، سوازیلند، تانزانیا، اوگاندا، زامبیا و زیمبابوه. همچنین کشورهایی وجود دارند که انگلیسی در بخش‌هایی از خاک آن‌ها زبان اداری دوم (به عنوان مکمل) کاربرد دارد؛ سن اندرسی پروویدنسیا در کلمبیا و ساحل موسکیتو (Mosquito Coast) در نیکاراگوآ از این دسته‌اند. این‌گونه نفوذ زبان انگلیسی به دلیل دوران استعمار بریتانیا در این منطقه‌ها است.

همچنین انگلیسی یکی از ۱۱ زبان رسمی در آفریقای جنوبی است. در منطقه‌های وابستهٔ استرالیا مانند جزیرهٔ نورفک، جزیرهٔ کریسمس و جزیرهٔ کوکوس و بخش‌های متعلق به آمریکا مانند ساموآی آمریکا، گوآم، جزایر ماریانای شمالی، پورتوریکو و جزایر ویرجین و بخش‌های بریتانیایی هنگ کنگ، انگلیسی زبان رسمی است.

انگلیسی زبان رسمی ایالات متحده نیست و دولت فدرال آمریکا هیچ زبان رسمی را معرفی نکرده‌است ولی ۳۰ ایالت از ۵۰ ایالت آن انگلیسی را به عنوان زبان رسمی پذیرفته‌اند. در کشورهای تحت حمایت بریتانیا مانند بحرین، بنگلادش، برونئی، قبرس، مالزی و امارات متحده عربی انگلیسی زبان مهمی به‌شمار می‌رود.

https://tootian.ir/wp-content/uploads/2020/09/Screenshot_20241210_151123_Chrome.jpg 994 988 admintootian https://tootian.ir/wp-content/uploads/2021/05/IMG_20200608_231945_020-removebg-preview-300x300.png admintootian2020-09-12 23:03:182025-04-13 12:39:55تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

راز موفقیت در زبان انگلیسی

/7 دیدگاه /در دسته‌بندی نشده /توسط

راز موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی چیست و زبان‌آموز موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟

زبان‌آموزی برای همه یکسان نیست. زبان‌آموزان با یکدیگر متفاوتند. هر فرد با توجه به محیطی که در آن رشد کرده سبک یادگیری خودش را دارد. همه ما ویژگی‌های شخصی متفاوتی داریم که بر یادگیریمان تاثیرگذارند. در نتیجه همه ما زبان را به یک شکل یاد نمی‌گیریم. در برخی مهارت‌های زبانی ممکن است سرعت بالاتری داشته باشیم و در برخی کندتر. بعلاوه علایق متفاوت باعث می‌شود به برخی موضوعات تمایل بیشتری پیدا کنیم.

پژوهشگران ویژگی‌های مختلفی را برای یادگیری موفق زبان ذکر کرده‌اند. با به کارگیری توصیه‌های علمی می‌توانیم عملکردمان را در یادگیری زبان بهبود بخشیم و سرعتش را نیز بالا ببریم.

خبر خوب این است که این ویژگی‌ها بسادگی با تمرین به دست می‌آیند. در این جا سه ویژگی مشهور را که از آنها با عنوان رمز موفقیت در آموزش زبان یاد می‌شود با هم مرور می‌کنیم.

بردباری در برابر ابهام

به لحاظ تکاملی انسان با آنچه ناشناخته است با احتیاط برخورد می‌کند. درجه راحتی یا ناراحتی ما هر گاه که از محوطه شیرین آسایش بیرون می‌رویم با بردباری در برابر ابهام ربط مستقیم دارد. هر کداممان ممکن است از ناشناخته‌ها هراس به دل راه دهیم. یادگیری زبان جدید هراس از فرهنگ ناشناخته و رسومات جدید را به حداقل می‌رساند.

زبان‌آموز موفق در برابر ابهام، شرایط ناشناخته، پرسش بی‌پاسخ و عدم قطعیت از خود صبر و حوصله نشان می‌دهد. همیشه تلاش می‌کند تا به اصل مطلبی که می‌خواند یا گوش می‌دهد پی برد و کم‌کم از طرق مختلف ابهام‌هایش را برطرف کند. مدام حدس می‌زند و تلاش می‌کند برای حدس‌هایش شاهد پیدا کند.

واژگان نا آشنا در یک متن یا سر کلاس، پرسشی سخت که منظورش را نمی‌فهمیم، ویدئویی که درک لهجه سخنورانش برایمان مشکل است فقط چند نمونه از ابهاماتی هستند که در فرایند زبان‌آموزی ممکن است با آنها مواجه شویم. هر چقدر صبر و تحمل‌مان را در برابر ناشناخته‌ها افزایش دهیم و در عین حال تلاش و اشتیاق بیشتری برای برطرف کردن ابهام داشته باشیم، از هر کدام از این موقعیت‌ها چیزی یاد می‌گیریم.

نتایج یک پژوهش در دانشگاه استرالیای غربی در سال ۲۰۱۳ نشان می‌دهد که بردباری در برابر ابهام کمک می‌کند در تعاملات اجتماعی و تجربه یادگیری زبان‌های بعدی کمتر نگران باشیم. هر چقدر تجربه زبان‌آموزی بیشتری داشته باشیم با ناشناخته‌ها راحت‌تر کنار می‌آییم.

فایده بردباری در برابر ابهام به زبان‌آموزی خلاصه نمی‌شود. روبرتو اسپریتو اولموس، استاد حسابداری در دانشگاه کالیما در مکزیک، به همراه میگل ساسترکاستیلو، استاد بازرگانی و گردشگری در دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، در تحقیقی مشترک در سال ۲۰۱۵ نشان دادند که افرادی که در برابر ابهام بردبارترند کارآفرینان بهتری هستند، خوشبین‌تر و خلاقانه‌تر با قضایا برخورد می‌کنند و از ریسک ابایی ندارند.

شوق ارتباط

زبان‌آموز موفق مشتاق برقراری ارتباط است حتی اگر بداند واژگان و ساختارهای کافی را در اختیار ندارد. ارتباط برقرار کردن همیشه آموزنده است. ارتباط بیشتر چه در سر کلاس چه در اجتماع کم‌کم باعث از بین رفتن هراس استفاده از یک زبان جدید می‌شود.

بعلاوه هر چقدر شوق بیشتری برای ارتباط با دیگران داشته باشیم، شانس یادگیری مطالب جدید افزایش پیدا می‌کند.

یکی از استراتژی‌های معلم زبان‌ موفق ایجاد شور و شوق بیشتر برای مشارکت زبان‌آموزان در فعالیت‌ها و بحث‌های آموزشی است.

جستجوی الگوها

زبان‌آموز موفق به زبان همچون یک پازل می‌نگرد و در پی کشف ارتباطات و الگوهاست تا تصویر کامل‌تری از آن به دست آورد. یکی از تفاوت‌هایی که ممکن است بر سرعت یادگیری‌ تاثیر بگذارد این است که زبان آموزان چقدر به الگوها و ارتباطات میان اجزای متفاوت زبان در بافت‌های کاربردی متفاوت توجه می‌کنند و با تمرکز آنان را تمرین می‌کنند. یادگیری واژگان منفرد و قواعد دستوری پیچیده کمک چندانی به یادگیری زبان نمی‌کند.

قواعد و الگوها در هر سطحی به زبان شکل می‌دهند. نتایج یک پژوهش که سال ۲۰۱۶ در دانشگاه نورث‌وسترن انجام شد حاکی از آن است که یادگیری الگوهای زبانی از طریق ساز وکارهای آشکار و پنهانی در مغز انجام می‌شود. ما بسیاری از قواعد زبان را در حین آموزش ناخودآگاه فرا می‌گیریم. اما الگوهای فراوانی هم وجود دارند که باید با خودآگاهی آنان را بیاموزیم و تمرین کنیم.

جستجوی آگاهانه الگوهای زبانی خود باعث دقت و تمرکز بیشتر در زبان‌آموزی می‌شود و به بهره‌وری بیشتر فرایند یادگیری زبان می‌انجامد.

زبان‌آموزی مثل یادگیری هر مهارت دیگری نیازمند ممارست و تکرار دائمی است. برای یادگیری چنین مهارتی راه میان‌بر وجود ندارد. بهترین روش برای سنجش موفقیت در یادگیری مهارت‌های زبانی این است که خودمان را با خودمان مقایسه کنیم. زبان‌آموز موفق کسی است که آهسته و پیوسته رود.

باورهای غلط درباره زبان‌آموزی کدامند؟

باورهای غلط درباره هر چیزی فراوان است، مشکل اما وقتی است که تصورات غلط به هر دلیلی رایج می‌شوند. آنجاست که ممکن است یک پندار نادرست اما متداول جلوی پیشرفت فردی و اجتماعی را بگیرد و حتی تهدیدی برای آموزش و سلامت فرد یا جامعه باشد.

زبان‌آموزی هم از این باورها بی‌نصیب نمانده است. تصورات نادرست اما رایج سبب می‌شود که افراد بسیاری یا اصلا هیچ‌گاه سراغ یادگرفتن یک زبان دیگر نروند یا در وقتی نامناسب زبان‌آموزی را ترک کنند.

در این مقاله هشت باور نادرست و مشهور زبان‌آموزی را مرور می‌کنیم.

 

۱. یادگیری زبان را باید در کودکی شروع کرد چون در بزرگسالی بی‌فایده است.

این تصور وجود دارد که هر چه در سنین پایین‌تر یادگیری زبان را شروع کنیم موفق‌تر خواهیم بود اما آنچه مهم است زمانی است که صرف یادگیری زبان می‌کنیم. برخی مطالعات علمی نشان می‌دهد که کودکان در ابتدای یادگیری زبان جدید سرعت یادگیری‌شان از بزرگسالان بیشتر است، اما اگر مقدار اطلاعات ورودی مناسب به همراه تمرین کافی وجود داشته باشد و یادگیری زبان را همچون مهارتی در نظر بگیریم که پیوسته نیازمند ممارست است، در هر سن و سالی که هستیم می‌توانیم زبان جدیدی را بیاموزیم. افراد بسیاری هستند که یادگیری زبان را در بزرگسالی آغاز کرده‌اند و اکنون به عنوان معلم زبان مشغول به کارند.

باور درست این است که در هر سن و سالی با آموزش مداوم می‌توانیم یادگیری یک زبان جدید را آغاز کنیم.

۲. یادگیری مستقیم دستور زبان برای زبان‌آموزی ضروری است.

قوانین دستور زبان برای تسهیل فراگیری زبان مفید است اما یادگیری مستقیم دستور زبان اصلا ضروری نیست. دستور زبان راهی است برای توصیف اینکه زبان چگونه کار می‌کند، مثلا فعل مضارع و قوانین مربوط به آن را ندانیم دلیل نمی‌شود که نتوانیم به یک زبان دیگر سخن بگوییم.

بسیاری از مدارس آموزش زبان انگلیسی در سراسر جهان، آموزش مستقیم دستور زبان را از دهه هفتاد میلادی به این سو متوقف کرده‌اند.

باور درست این است که بدون یادگیری مستقیم دستور زبان می‌شود زبانی دیگر را آموخت. دستور زبان به درک بهتر ما کمک می‌کند اما ضروری نیست.

۳. معلم‌های زبانی که زبان مادری‌شان را تدریس می‌کنند بهترند.

تدریس یک زبان نیازمند تسلط به آن زبان و فراگیری مهارت‌های تدریس و شناخت ویژگی‌های آن زبان است. معلم موفق زبان لزوما کسی نیست که زبان مادریش را تدریس کند. معلم زبان موفق کسی است که با بکارگیری روش‌ها و تکنیک‌های مناسب، فرایند یادگیری زبان را در زبان‌آموزان پرورش دهد.

زبان مادری معلم زبان ربطی به توانایی تدریس و انتقال دانش ندارد. نکته مهم فراگیری روش‌ها و مهارت‌های تدریس، ارزیابی و تهیه منابع درسی است که یک معلم زبان باید آنان را با تحصیل در رشته‌های تخصصی دانشگاهی یا گذراندن دوره‌های تربیت معلم در مراکز حرفه‌ای فرا گیرد. تجربه، تمرین و به روز بودن دانش و مهارت‌های فردی از عواملی است که یک معلم زبان را نسبت به دیگری متفاوت می‌کند و این لزوما ربطی به زبان مادری معلم ندارد.

باور درست این است که کسی که زبان مادری‌اش را تدریس می‌کند لزوما از کسی که زبان دوم یا چندمش را تدریس می‌کند معلم بهتری نیست.

۴. زبان‌آموزی پدیده‌ای سریع است.

وسوسه یادگیری سریع همیشه وجود دارد. سودجویان بسیاری نیز با تبلیغات واهی مثل یادگیری تضمینی یک زبان در چند ماه یا حتی چند هفته به این باور غلط دامن زده‌اند.

واقعیت این است که زبان‌آموزی یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری نیازمند وقت و تلاش کافی در طول سالیان متمادی و همچنین‌ نیازمند روش است.

مثلا مهارت رانندگی را در نظر بگیریم. هر چقدر هم از قوانین رانندگی و ویژگی‌های خودرو اطلاع داشته باشیم باعث نمی‌شود تا بسرعت و به خودی خود راننده شویم. رانندگی نیازمند تمرین در موقعیت‌های مختلف است؛ از رانندگی در شب گرفته تا رانندگی در بزرگراه‌های شلوغ شهری و جاده‌های پر پیچ و خم کوهستانی. نمی‌توانیم از خودمان انتظار داشته باشیم که در زمانی کوتاه راننده خوبی شویم.

هر چقدر بیشتر تمرین کنیم و خودمان را در شرایط متفاوت قرار دهیم، مهارت زبان‌آموزی در ما تقویت می‌شود.

باور صحیح این است که زبان‌آموزی مهارتی زمان‌بر و چالش‌برانگیز است.

۵. یادگیری زبان دوم در کودکان مانع پیشرفت زبان مادری است.

زبان‌آموز می‌تواند یک یا چند زبان را بیاموزد بدون اینکه به زبان بومی‌اش لطمه وارد شود. اینگونه نیست که در مغز مقدار مشخصی فضا برای زبان‌آموزی وجود داشته باشد که ممکن است پر شود. در واقعیت زبان مادری به همراه زبان‌های دیگری که می‌آموزیم جزیی از یک نظام به هم پیوسته می‌شوند.

این باور نادرست خود ناشی از این است که مادر پدرها به غلط گمان می‌کنند هرگاه کودک سخن گفتن را به یک زبان فرا گرفت، فرایند زبان‌آموزی به اتمام می‌رسد. سخن‌گفتن به یک زبان فقط یک جنبه از تسلط زبانی است. سخن‌گفتن به یک زبان به این معنا نیست که ما توانایی نوشتن یا درک زبان آکادمیک را داشته باشیم. یادگیری آکادمیک زبان جایش در مدرسه و دانشگاه و مراکز آموزشی است. پژوهشی بر روی هزار و دویست کودک در کانادا نشان می‌دهد که تسلط به زبان آکادمیک پنج تا هفت سال بیشتر از تسلط به زبان مادری طول می‌کشد.

باور درست این است که یادگیری زبان دوم مانعی برای پیشرفت زبان مادری نیست.

۶. زنان زبان را بهتر از مردان فرا می‌گیرند.

تصویربرداری از مغز نشان می‌دهد که مغز مردان تمایل دارد فرایند یادگیری زبان را تقسیم‌بندی کند و یک نیمکره را به این کار اختصاص دهد در حالی که مغز زنان از هر دو نیمکره برای زبان‌آموزی استفاده می‌کند. اما اینکه آیا این مسئله باعث می‌شود زنان در زبان‌آموزی موفق‌تر از مردان باشند جای بحث فراوان دارد. فراموش نکنیم که عوامل اجتماعی و شرایط عاطفی هر فرد در بهره‌وری یادگیری نقش حیاتی دارند. در نتیجه به نظر می‌رسد که نمی‌توان با قطعیت گفت که جنسیت در زبان‌آموزی نقشی ایفا می‌کند.

باور درست این است که همانند زبان مادری هر کسی فارغ از جنسیت می‌تواند زبانی جدید را به خوبی فرا گیرد.

۷. لهجه خیلی مهم است.

آنچه در فهم یک زبان دیگر مهم است تلفظ صحیح عبارات و جملات است نه اینکه آنها را به چه لهجه‌ای ادا می‌کنیم. داشتن لهجه در زبان جدید هیچ اشکالی ندارد. بلکه حتی ممکن است به عنوان بخشی از هویت گویشور تنوع تازه‌ای به زبان مقصد ببخشد. آزمون‌های بین‌المللی زبان هم دستورالعملی برای ارزیابی لهجه ندارند.

باور درست این است که تلفظ مهم است نه لهجه.

۸. فیلم دیدن برای یادگیری زبان کافی است.

ویدئو فقط یکی از منابع موجود برای یادگیری زبان است. یک زبان را نمی‌توان فقط با دیدن فیلم آموخت. زبان‌آموز محتاج ابزارها و شرایط مختلفی است تا مهارت‌های متفاوت زبانی یعنی صحبت کردن، خواندن، نوشتن و شنیدن به زبان دیگر را تجربه کند، یاد بگیرد و تولید کند. منابع تصویری بویژه ویدئوهای آموزشی یکی از ابزارهایی است که می‌تواند به تقویت مهارت‌های شنیداری و تلفظ زبان‌آموز یاری برساند اما به تنهایی نمی‌تواند همه نیازهای یک زبان‌آموز را برطرف کند.

باور درست این است که تنها با فیلم نگاه کردن نمی‌شود همه مهارت‌های زبانی را فرا گرفت.

زدودن باورهای غلط با آموزش همگانی میسر است. هر قدر درباره موضوعی بیشتر مطالعه کنیم کمتر احتمال دارد در دام خرافات بیفتیم. هم‌اکنون شاید زمان مناسبی است که به تجربه زبان‌آموزی‌مان بیندیشیم. اگر باور غلطی مانع بوده، برطرفش کنیم و یادگیری زبانی جدید را آغاز کنیم یا از سر بگیریم و خود را از فوائد و لذت یادگیری یک زبان جدید محروم نکنیم.

https://tootian.ir/wp-content/uploads/2020/09/Screenshot_20241212_144959_Chrome.jpg 896 994 admintootian https://tootian.ir/wp-content/uploads/2021/05/IMG_20200608_231945_020-removebg-preview-300x300.png admintootian2020-09-09 21:42:062024-12-12 14:52:03راز موفقیت در زبان انگلیسی

آخرین مطالب آموزشی

  • تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

    تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی زبان انگلیسی یکی از زبان‌های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخه ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می‌شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته‌است. از دیگر زبان‌های شاخه ژرمنی می‌توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی […]

  • اهمیت یادگیری زبان انگلیسی

    اهمیت یادگیری زبان انگلیسی و تاثیر مثبت آن در زندگی چیست و چرا زبان‌آموزی ضروری‌تر از همیشه است؟ به اواخر دهه دوم قرن بیست و یکم نزدیک می‌شویم. با توجه به رشد پر شتاب علم و فناوری، ساکنان کره زمین در اواخر قرن جاری، وقتی بخواهند زندگی امروز ما را تصور کنند، احتمالا حالشان بسیار شبیه […]

  • راز موفقیت در زبان انگلیسی

    راز موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی چیست و زبان‌آموز موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟ زبان‌آموزی برای همه یکسان نیست. زبان‌آموزان با یکدیگر متفاوتند. هر فرد با توجه به محیطی که در آن رشد کرده سبک یادگیری خودش را دارد. همه ما ویژگی‌های شخصی متفاوتی داریم که بر یادگیریمان تاثیرگذارند. در نتیجه همه ما زبان را به […]

آخرین دیدگاه‌ها

  • آموزشگاه زبان طوطیان در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • کامران پناهی در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • آموزشگاه زبان طوطیان در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • لیلا کشاورز در راز موفقیت در زبان انگلیسی
  • آموزشگاه زبان طوطیان در تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی

برچسب ها

آموزش آنلاين مکالمه زبان انگلیسی آموزش آنلاین مکالمه زبان انگلیسی آموزش اصطلاحات زبان انگليسي آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی آموزش تلفنی زبان انگلیسی آموزش حضوری و غیرحضوری مکالمه زبان انگلیسی آموزش مکالمه زبان انگلیسی آموزش واژگان انگلیسی آموزشگاه زبان طوطیان آموزش گرامر انگلیسی اپلیکیشن زبان انگلیسی تاریخچه پیدایش زبان انگلیسی راز موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی معلم زبان انگلیسی
اینجا تبلیغ کنیداینجا تبلیغ کنید

    Tootian Language School

    رفتن به بالا