اهمیت یادگیری زبان انگلیسی و تاثیر مثبت آن در زندگی چیست و چرا زبانآموزی ضروریتر از همیشه است؟
به اواخر دهه دوم قرن بیست و یکم نزدیک میشویم. با توجه به رشد پر شتاب علم و فناوری، ساکنان کره زمین در اواخر قرن جاری، وقتی بخواهند زندگی امروز ما را تصور کنند، احتمالا حالشان بسیار شبیه شهروندان دهه ۱۳۰۰ خورشیدی خواهد بود. ما هم همچون ساکنان آن دهه احتمالا برایمان سخت است بخواهیم زندگی روزانه بشر را در پایان این قرن تصور کنیم.
خلاقیت، همکاری، ارتباط و تفکر انتقادی از مهمترین مهارتهای مورد نیاز شهروندان قرن بیست و یک است. زبان در تمامی این مهارتها نقشی حیاتی ایفا میکند. اقتصاد و فرهنگ جهانی بیش از پیش در هم تنیده است. اینترنت و فناوری اطلاعات تغییرات عمدهای را در زندگی فردی و اجتماعی بشر امروز پدید آورده است. نیاز به دانستن زبانهای جدید کمکم به یکی از مهارتهای ضروری شهروندان امروز جهان تبدیل میشود. اما چرا زبانآموزی ضروریتر از همیشه است؟ پژوهشهای جدید دانشگاهی در این باره چه میگویند؟
مطالعات بسیار پیشرفته با کمک ابزارهای جدید دریچههای تازهای را از زبان برایمان میگشاید. مطالعات بینارشتهای فراوانی در حوزههای جدید مثل عصبشناسی زبان، زبانشناسی رایانشی، جامعهشناسی زبان، روانشناسی زبان، فلسفه زبان، فراگیری زبان دوم، آموزش زبان، زبانشناسی حقوقی، زبانشناسی شناختی و شماری دیگر هر روز درکی کاملتر و دقیقتر از پدیده زبان در اختیارمان میگذارند.
در اینجا چند نمونه از فواید یادگیری یک زبان جدید را در زندگی فردی و اجتماعی امروز بشر مرور میکنیم.
زبانآموزی باعث بهبود عملکرد مغز میشود.
مطالعات متنوع دانشگاهی یکی پس از دیگری حکایت میکنند از فایدههای فراوان یادگیری یک زبان جدید و سخن گفتن به آن. مثلا در پژوهشی در دانشگاه نورثوسترن در سال ۲۰۱۲، اسکن مغز کسانی را بررسی کردند که حداقل دو زبان را روزانه به صورت فعال استفاده میکردند. این تحقیق نشان میدهد که فارغ از سن و سال، حافظه این افراد بهبود پیدا میکند، تمرکزشان افزایش مییابد و خطر افت توان ذهنی در سنین بالاتر کمتر میشود.
یادگیری زبان جدید تصمیمگیریها را بهتر میکند.
وقتی یک تصمیم جدید را در زبان جدید میگیریم، احتمال بیشتری وجود دارد که منطقی فکر کنیم و تصمیم احساسی نگیریم. نتایج یک پژوهش که سال ۲۰۱۲ در دانشگاه شیکاگو انجام شد نشان میدهد که استفاده از زبان جدید دخالت تعصبات در فرایند تصمیمگیری را به حداقل میرساند. به بیان دیگر هنگامی که گزینههای موجود را در زبانی دیگر بالا و پایین میکنیم احتمال کمتری وجود دارد که در دام احساس و جهتگیری بیفتیم. بر اساس این پژوهش، زبان جدید فاصله احساسی بیشتری را در تصمیمگیری در مقایسه با زبان مادری فراهم میکند. علاوه بر این مطالعه به زبان جدید خلاقیت را افزایش میدهد که خود نقش مهمی در تصمیمگیری دارد.
دانستن زبانی جدید فرصت دوستیهای تازه را فراهم میکند.
در مواجهه با فردی از فرهنگی متفاوت، بسیار اتفاق میافتد که آرزو میکنیم کاش زبان آن فرد را میدانستیم تا ارتباطی عمیقتر برقرار کنیم و دانشمان را از آن فرهنگ غنیتر کنیم. بعلاوه، با آموزش واژگان و عباراتی از زبان خودمان، به دیگران کمک کنیم تا فرهنگمان را بهتر درک کنند. هیچ انسانی فرصت کافی ندارد تا همه زبانهای جهان را بیاموزد. اگر حتی یک نفر یا یک فرهنگ هست که دوست داریم بیشتر بشناسیم، بدون شک یکی از بهترین راهها آموختن زبان آن فرهنگ یا فرد است.
فراگیری یک زبان جدید دیدگاهی مثبت به افرادی که زبان و فرهنگ متفاوت دارند ایجاد میکند و به این ترتیب فرصتهای فراوانی برای دوستیهای تازه میانفرهنگی پدیدار میشود.
یادگیری یک زبان جدید فرصتهای شغلی فراوانی را پدید میآورد.
جهان به سرعت در حال رشد است. شرکتهای بیشتری هر روز در بازارهای جدید و کشورهای متفاوت به دنبال شروع یا توسعه کار هستند. شرکتهای عظیم چند ملیتی هر روز در پی جذب بهترین نیروها هستند. این شرکتها نیازمند افرادیاند که تفکری جهانی داشته باشند و بتوانند حداقل به یک زبان دیگر سخن گویند. در شرکتها و سازمانهای کوچکتر نیز فرصت رشد برای کارکنانی که زبانی دیگر را بلدند بیشتر است. یادگیری زبان جدید حتی میتواند باعث پیشرفتهای فراوانی در شغل کنونیمان شود.
یادگیری زبان جدید باعث پیشرفت تحصیلی میشود.
پژوهشهای فراوانی نشان میدهد که مهارتهای تحلیلی دانشآموزانی که یک زبان جدید را فرا میگیرند پیشرفت میکند. علاوه بر این یادگیری یک زبان جدید مهارتهای شنیداری را تقویت میکند در نتیجه میتواند باعث افزایش تمرکز و بهرهوری سر کلاس درس شود.
با دانستن زبانی جدید درکی عمیقتر از فرهنگ خودمان پیدا میکنیم.
مواجهه با فرهنگی دیگر به درکی عمیقتر از فرهنگ خودمان میانجامد. دانستن یک زبان جدید به فرد امکان میدهد تا از دو طریق فرهنگ خودش را بهتر بشناسد. یکی از طریق مطالعه آثاری که به زبان مقصد درباره فرهنگش نوشته شده ودیگری از طریق مقایسه و تحلیل ارزشهای فرهنگی منعکس در زبان مادری و زبان جدید.
زبانهای متفاوت با یکدیگر در ارتباطند، به هم واژه قرض میدهند و بر ساختارهای هم اثر میگذارند. با یادگیری یک زبان جدید نکات و اطلاعات جدیدی را درباره زبان خودمان نیز میآموزیم. به علاوه آموختن زبان جدید کمک میکند تا قدر تنوع فرهنگی را بیشتر بدانیم و با تعصبات قومی مبارزه کنیم.
زبان جدید دریچه جدیدی را برای تجربه هنر، ادبیات و فلسفه میگشاید.
زبان جدید درک ما را از روابط انسانی پرورش میدهد زیرا از دریچهای متفاوت و فرهنگی جدید میتوانیم به انسان و ارزشهایش بنگریم. اینگونه فرصت میکنیم شعر، فیلم، رمان، داستان و فلسفه را به زبانی دیگر تجربه کنیم و لذت ببریم.
زبانآموزی لازمه مهاجرت و مسافرت است.
مهاجرت پدیدهای است که در قرن بیست و یک بیش از هر زمان دیگری گسترش یافته است. مسافرتهای خارج از کشور هم در همه کشورها پدیدهای رو به رشد است. چه از شهری به شهر دیگر برویم چه از کشوری به کشور دیگر، احتمال بسیاری وجود دارد که در مواجهه با فرهنگ و زبانی جدید قرار بگیریم. نمیتوان انتظار داشت که بدون داشتن مهارتهای زبانی لازم در جامعه مقصد، یک مهاجر بتواند موفق شود حتی اگر استانداردهای موجود زبانی لازمه مهاجرت را کسب کرده باشد. واقعیت این است که زبانآموزی یکی از لازمههای مهاجرت و مسافرت است.
اینها فقط چند نمونه از بهرههای فراوان دانستن یک زبان جدید است. در چنین شرایطی به نظر میرسد زبانآموزی برای شهروندان قرن بیست و یک از همیشه ضروریتر است.
فواید زبانآموزی برای ذهن و مغز چیست؟
در دهههای اخیر مطالعات میانرشتهای در حوزههایی مثل عصبشناسی زبان، روانشناسی زبان و زبانشناسی شناختی به مدد فناوری و پیشرفت ابزارهای علمی به برخی پرسشها پاسخ دادهاند. امروز بیش از هر زمانی میدانیم که چه ساز و کارهای عصبی، ذهنی و روانشناختی منجر به تولید، درک و فراگیری زبان میشود.
یکی از موضوعاتی که محققان رشتههای فوق از دریچههای مختلف به آن پرداختهاند تاثیر زبانآموزی بر عملکرد مغز و الگوهای ذهنی است. نکته جالب توجه این است که اکثریت قریب به اتفاق پژوهشها زبانآموزی را پدیدهای مفید یافتهاند.
در این مقاله شش تا از فوائد زبانآموزی برای ذهن و مغز را مرور میکنیم.
1. یادگیری زبان فکر را باز میکند.
یکی از مهمترین فایدههای آموختن زبانی جدید این است که فکرمان باز میشود. زبانآموزی کیفیت زندگی را ارتقا و در نحوه اندیشیدن تغییراتی میدهد.
فکر باز یعنی توانایی پذیرش ایدههای نو. پژوهشگران دانشگاه سیدنی در تحقیقی که سال ۲۰۰۶ منتشر شد نشان دادند که تفکر باز مرتبط است با چگونگی مواجهه افراد با عقاید و دانش دیگران. بر طبق این پژوهش، اساس تفکر باز این است که “دیگری در بیان عقایدش باید آزاد باشد و ارزش آگاهی افراد باید به رسمیت شناخته شود”.
فرانکلین هیمن، استاد فقید ارتباطات گروهی و از فعالان طرفدار آزادی بیان در دانشگاه نورثوسترن، حتی مدلی را برای اندازهگیری تفکر باز در سال ۲۰۰۶ پیشنهاد داد. تحمل شنیدن عقاید مختلف و پذیرش استدلال مخالف از جمله معیارهای مهم در ارزیابی تفکر بازند.
2. فراگیری زبانی جدید باعث پیشرفت “هوش فرهنگی” میشود.
هوش فرهنگی اصطلاحی نسبتا جدید در مطالعات فرهنگی است. نخستین بار این اصطلاح را پی کریستوفر اِرلی، استاد رفتار سازمانی در مدرسه بازرگانی لندن، و سون انگ، استاد مدیریت در مدرسه بازرگانی نانیانگ در سنگاپور استفاده کردند. این دو در کتابی تحت عنوان هوش فرهنگی: تعاملات فردی در بین فرهنگها،که انتشارات دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد، از لزوم چهارچوب جدیدی سخن میگویند که بتواند موفقیت یا شکست افرادی را که در فرهنگی متفاوت کار یا مدیریت میکنند بهتر تبیین کند. از دید آنان هوش فرهنگی سه جنبه دارد:
ذهنی: توانایی پرورش الگوهای فرهنگی برگرفته از ایما و اشارات فرهنگی.
عاطفی: تمایل و توانایی مشارکت با دیگران.
رفتاری: توانایی رفتار بر اساس دو جنبه پیشین یعنی ذهنی و عاطفی.
آنان معتقدند با سنجش این جنبهها در محیط کار میتوان هوش فرهنگی افراد را اندازه گرفت و آن را پرورش داد.
تجربه خوردن غذاهای جدید، گوش دادن به موسیقی متفاوت، شرکت کردن در مراسمهای فرهنگی گوناگون از دیگر مواردی است که هوش فرهنگیمان را تقویت میکند و فکرمان را بازتر.
در حین آموختن یک زبان جدید اتفاق دیگری هم در ذهن میافتد. زبانآموز کمکم جهانبینی پنهان در ساختارهای زبان جدید را نیز درک میکند. زبان شالوده هویت فرهنگی فرد و جامعه است. آموختن زبانی دیگر یعنی درک فرهنگی که با آن تداعی میشود و دیدگاهی بازتر به جهان و مردمانش.
در حقیقت هرگاه فرهنگ جدیدی را میشناسیم و به درک کاملی از برخی از اجزای آن میرسیم، کمتر قضاوت میکنیم و بیشتر مشاهده. اینجاست که ذهن شروع میکند به آزاد کردن خود از پندارهای پیشین. بیشتر از هر زمانی میآموزیم که همه ما محصولات فرهنگ خاص خودیم. نگریستن به جهان از چشماندازی متفاوت و درکی کاملتر از اینکه ما و دیگران از کجا میآییم درسهای گرانبهایی هستند برای پذیرش و بردباری.
پژوهشگران دانشگاه پاسیفیک هاوایی در تحقیقی که سال ۲۰۱۰ منتشر شد نشان دادند که زبانآموزان از طریق تجزیه و تحلیل کلیشههای فرهنگی روشهای جدیدی از درک فرهنگی را در ذهن پرورش میدهند. در این پژوهش توضیح داده میشود که یادگیری زبان دوم فقط فراگیری صورتهای زبانی را شامل نمیشود بلکه روشهای تفکر و رفتار را نیز در بر میگیرد. از دید این پژوهشگران، زبانآموزان با کمک استادانشان میتوانند درباره کلیشههای مختلف فرهنگی مربوط به غذا، ظاهر و سبکهای گفتاری به روشی انتقادی بیندیشند. احتمالا با درکی عمیقتر، سرعت یادگیری نیز افزایش مییابد.
زبانآموزی پلی است بر روی فواصل فرهنگی. مهمترین علت وجود کلیشههای فرهنگی و تعصبات قومی، عدم شناخت و مراوده مردمان فرهنگهای گوناگون است. یادگیری زبان جدید نه تنها فرصتی است برای آموختن درباره تفاوتهای فرهنگی بلکه راهی است برای درک بهتر آن تفاوتها و چراییشان. اهمیت احترام به فرهنگهای متفاوت با آموختن زبان جدید نیز آشکار میشود. در زمانهای که بیگانههراسی در بسیاری از جوامع انسانی مشاهده میشود و به پناهجویان و خارجیهای مقیم در یک کشور به چشم غریبه نگریسته میشود، زبانآموزی الهامبخش همبستگی و مدارا است و ما را به شهروند جهانی بهتری تبدیل میکند.
3. زبانآموزی باعث پیشرفت کارکرد مغز میشود.
اثر زبانآموزی بر مغز همانند اثر ورزش بر ماهیچهها است؛ هر چه بیشتر از قسمتهای مشخصی از مغز استفاده کنیم، آن نواحی رشد بیشتری میکند و توانمندتر میشود.
نتایج یک پژوهش در دانشگاه ادینبرو که سال ۲۰۱۴ منتشر شد نشان میدهد که مغز افراد دو زبانه دیرتر پیر میشود. نتایج پژوهش دیگری نیز که در همین سال در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا انجام شد حاکی از آن است که یادگیری زبان جدید شبکه عصبی مغز را چه به لحاظ ساختاری و چه کارکردی تغییر میدهد. این تغییرات مغز را قدرتمندتر میسازد.
یافتههای یک پژوهش دیگر در دانشگاه شهری نیویورک در سال ۲۰۱۴ نشان میدهد که دانستن دو زبان چگونه مستقیما کارکردهای مغز را بهبود میبخشد.
پژوهش دیگری که سال ۲۰۱۵ در مرکز مطالعات پزشکی دانشگاه جرجتاون انجام گرفته حاکی از آن است که افراد دو زبانه و چند زبانه ماده خاکستری بیشتری در قسمت کارکردهای اجرایی مغزشان وجود دارد.
4. آموختن زبانی جدید باعث پیشرفت مهارتهای شنیداری در زبان مادری میشود.
معمولا تا زمانی که یک زبان جدید ندانیم کمتر درباره زبان مادریمان فکر میکنیم. اما با آموختن زبانی جدید دائما دست به مقایسه میزنیم. در نتیجه از زبان خودمان آگاهتر میشویم. به علاوه آموختن زبان جدید هویت گروهی جدیدی ایجاد میکند. همه عضو گروه زبانآموزان میشویم و این فرصتی است که در میان دوستان و اعضای خانواده با آنانی که زبانآموزند ارتباط برقرار کنیم. تمام اینها یعنی اینکه با آموختن زبان جدید مهارتهای ارتباطیمان در زبان مادری نیز تقویت میشود. به علاوه آگاهی بیشتری از زبان و فرهنگ بومی خویش پیدا میکنیم.
5. زبانآموزی خلاقیت را افزایش میدهد.
تنوع افکار یکی از مهمترین ویژگیهای افراد خلاق است. پژوهشی که سال ۲۰۱۲ در دانشگاه آمریکایی شارجه انجام شد نشان میدهد آموختن چند زبان خلاقیت را افزایش میدهد.
اینکه همه افراد یک تیم یک جور فکر کنند اصلا مطلوب نیست. محیطهای کاری امروز بیش از پیش تنوع فرهنگی دارند. هر کدام از افرادی که با آنان کار میکنیم ممکن است از فرهنگ و زبانی متفاوت آمده باشند. تنوع فرهنگی در داخل مرزهای هر کشوری وجود دارد. هر چه افراد یک تیم متنوعتر فکر کنند احتمال موفقیت آن سازمان بیشتر میشود. در چنین شرایطی پرورش خلاقیت اهمیت بیشتری پیدا میکند.
6. یادگیری زبان دوم راه را برای یادگیری زبانهای بعدی هموار میکند.
از دید بسیاری از کارشناسان، دانستن دو یا چند زبان در جهانی که بیش از پیش در هم تنیده میشود امری ضروری است. شوق ارتباط با آدمهای مختلف درک بهتری از چالشهای بومی و جهانی همچون نابرابری و فقر را فراهم میکند. اینگونه آمادهتریم تا گامهایی جدی و موثرتری در مقابله با این چالشها برداریم. اِمی تامپسون، استاد زبانشناسی دانشگاه فلوریدای جنوبی، در تحقیقی که سال ۲۰۱۳ منتشر کرد نشان میدهد که یادگیری زبان جدید به مراتب آسانتر از یادگیری اولین زبان خارجی است.
مطالعه زبان و تاثیرش بر ذهن و مغز در دو دهه اخیر پیشرفت خیرهکنندهای داشته است. اما این تازه آغاز راه است. با توسعه مطالعات بینارشتهای هر روز که میگذرد فهم دقیقتری از پدیده زبان به دست میآوریم و به زوایای ناشناخته بیشتری پی میبریم. آنچه اما اکنون تقریبا به قطع و یقین میدانیم این است که زبان سرخ، اگر به بیش از یک زبان بچرخد، فوائد فراوانی برای سر سبز دارد.
چرا زبانآموزی برای کودکان مفید است؟
کودکان زیادی در سراسر جهان کلاس زبان میروند. افزایش نرخ مهاجرت در قرن بیست و یکم نیز کودکان بیشتری را در معرض یادگیری دو یا چند زبان قرار داده است. اما یادگیری زبان جدید چه فوائدی برای کودکان دارد؟
در این جا شش فایده مهم زبانآموزی برای کودکان را مرور میکنیم.
یادگیری زبان جدید به رشد ذهنی و مغزی کودک میانجامد.
مطالعات فراوانی حاکی از فایدههای دو زبانگی و چند زبانگی برای ذهن و مغز کودکان است. پژوهشگران مدرسه بینالمللی مطالعات پیشرفته در شهر تریسته ایتالیا سال ۲۰۰۹ تحقیقی را منتشر کردند در زمینه رشد ذهنی دو گروه کودک هفت ماهه. گروه اول از بدو تولد در معرض دو زبان قرار داشتند و گروه دوم در معرض یک زبان. یافتههای این پژوهشگران بروشنی نشان میدهد که پردازش ذهنی کودکان دو زبانه سریعتر است.
در مطالعه دیگری نیز که سال ۲۰۱۶ در دانشگاه واشنگتن در سیاتل انجام گرفت، تصویربرداری از مغز کودکان یازده ماهه نشان داد که بخشهای مربوط به کارکردهای اجرایی در کودکان دوزبانه فعالیت بیشتری از همتایان تکزبانهشان دارد.
در یک تحقیق گسترده دیگر در سال ۲۰۱۲، پژوهشگران دانشگاه یورک در تورنتو کانادا نشان دادند که دوزبانگی مجموعهای متنوع از تواناییهای ذهنی را در ذهن کودک پدید میآورد. به عنوان نمونه کودکان دو زبانه کمتر در دام حواسپرتی میافتند که خود یعنی افزایش توجه و تمرکز.
یادگیری زبان جدید باعث پیشرفت تحصیلی میشود.
پژوهشهای زیادی حاکی است که یادگیری زبان جدید احتمال موفقیت کودکان را در امتحانات مدرسه بالا میبرد. یک تحقیق کلاسیک و مفصل روی بیش از هفده هزار دانشآموز آمریکایی حاکی از آن است که دانشآموزانی که به صورت مستمر زبان خارجی میخوانند نمرات بالاتری در آزمون کالجها -یکی از دو امتحان استاندارد برای ورود به دانشگاه- کسب کردهاند.
یادگیری زبان جدید باعث پیشرفت مهارتهای کودک در زبان مادریش میشود.
سالها پیش بسیاری بر این باور بودند که یادگیری زبان دوم کودک را بیشتر گیج میکند اما تحقیقات فراوانی نشان میدهد که کودکانی که دو زبان یاد میگیرند در امتحانات دروس مربوط به زبان مادری عملکرد بهتری دارند.
فراگیری زبان جدید قدرت تفکر خارج از چهارچوب را در کودکان تقویت میکند.
کودکان دو زبانه و چند زبانه بهتر میتوانند به یک مسئله از دریچههای متفاوت نگاه کنند و راهحلهای خلاق و خارج از چهارچوب ارائه کنند. کمیسیون اروپا در سال ۲۰۰۹ گزارش مفصلی را منتشر کرد که چگونه چندزبانگی خلاقیت، انعطاف ذهنی، حل مسئله و مهارتهای ارتباطی را در افراد پرورش میدهد.
دانستن زبان جدید فرصتهای شغلی بیشتری برای کودکان فراهم میکند.
امروزه بیش از هر زمان دیگری در حوزههای تعلیم و تربیت، مراقبتهای بهداشتی، ترجمه، گردشگری، تجارت و روابط بینالملل فرصتهای شغلی جدیدی پدید آمده که نیازمند متقاضیانی هستند که حداقل به بیش از یک زبان مسلطند.
پژوهشگران اقتصاد شهری در مؤسسه فناوری ماساچوست در یک مطالعه جالب که نتایجش سال ۲۰۰۲ منتشر شد نشان دادند که حقوق فارغالتحصیلان دانشگاههای ایالات متحده که حداقل به یک زبان خارجی مسلطند دو درصد بیشتر از آنانی است که فقط به زبان مادریشان تکلم میکنند.
یادگیری زبان دوم حس همدلی را در کودکان افزایش میدهد.
پژوهشگران دانشگاه شیکاگو در تحقیق که سال ۲۰۱۵ منتشر شد نشان دادند کودکانی که در معرض فراگیری دو زبان یا بیشتر هستند بهتر میتوانند از دید دیگران مسائل را ببینند و درک کنند. به بیان دیگر آموختن زبان کمک میکند کودکان بهتر خودشان را جای دیگری بگذارند، دیگری را درک و با او ارتباط برقرار کنند.
با توجه به نیازمندیهای قرن بیست و یکم، شهروندانی که بیش از یک زبان بلد باشند احتمال موفقیتشان در آینده بیشتر است. کودکان دو زبانه و چند زبانه امروز شاید هنوز بدرستی درک نکنند که مادر پدرهایشان چه هدیه ارزشمندی در اختیارشان قرار دادهاند ولی در آینده بینهایت سپاسگزارشان خواهند بود.
چرا دولتها باید از آموزش زبان حمایت کنند؟
صنعت زبان به عنوان یک بخش خدماتی در اقتصاد جهانی از ابتدای قرن بیست و یک همواره رشد کرده و سهم بیشتری از بازار را به دست آورده است.
آموزش زبان، مشاوره زبان، آمادهسازی امتحانات بینالمللی، برگردان متون، ترجمه همزمان، ترجمه وبسایت، دوبله و زیرنویس، ویرایش ادبی و سازماندهی کنفرانسهای بینالمللی نمونه خدماتی هستند که موسسهها و سازمانهای دولتی و خصوصی ارائه میکنند.
قسمت بزرگی از این رشد مدیون مراکز آموزش زبان است. موسسات آموزش زبان از دو طریق به اقتصاد کمک میکنند؛ با درآمدزایی مستقیم و ایجاد شغلهای مختلف. رقابت کیفی باعث به وجود آمدن شغلهای متنوع در این عرصه و تربیت نیروهای متخصص آموزشی و اداری شده است.
کشورهایی که از مراکز آموزش زبان و توسعهشان حمایت میکنند درآمد خوبی هم نصیبشان میشود. یک گزارش اقتصادی که سال ۲۰۱۴ در فرانسه منتشر شد نشان میدهد که مدارس آموزش زبان در این کشور از جمله آنهایی که زبان فرانسه را به خارجیهای مقیم آموزش میدهند بیش از دو میلیارد دلار به اقتصاد این کشور کمک کردهاند. یافتههای یک موسسه خصوصی مشاوره پژوهشهای اقتصادی در لندن نشان میدهد بخش آموزش زبان در بریتانیا در سال ۲۰۱۴ بیش از یک میلیارد پوند درآمد داشته است.
سودمندی صنعت آموزش زبان برای اقتصاد کشورها فراتر از درآمدزایی مستقیم و ایجاد شغل است. داشتن شهروندانی که زبانهای متفاوتی را بلدند از ملزومات موفقیت در اقتصاد جهانی است. هر دولتی با توجه به ارتباطات تجاری که با دیگر کشورها از جمله همسایگانش دارد، نیازمند نیروهای متخصصی است که به زبان بازارهای مقصد تجاری صحبت کنند. این نیروهای متخصص و در عین حال دو یا چند زبانه روند تجارت را تسهیل میکنند و به آن شتاب میبخشند. موفقیت در بازارهای جهانی بیش از پیش نیازمند آموزش زبان است.
روزنامه گاردین بریتانیا در سال ۲۰۱۵ میزگردی را برگزار کرد که در آن چهرههای برجسته در حوزههای متفاوت درباره اینکه چرا زبانآموزی کلید موفقیت بریتانیا در اقتصاد جهانی است به بحث پرداختند. یکی از مهترین قسمتهای این میزگرد ارائه پیشنهاد و راهکار برای حمایت از صنعت آموزش زبان و توسعه زبانآموزی در آموزش و پرورش، آموزش عالی و بخش خصوصی بود.
با در نظر گرفتن این واقعیت که امروز بیشتر کشورهای جهان گویشوران بیش از یک زبان را در خود جای میدهند باید به این نکته توجه داشت که فراگیری زبانهای داخل مرزهای یک کشور نیز کمک شایان توجهی به اقتصاد و تجارت داخلی هر کشور میکند.
از طرف دیگر، صنعت آموزش زبان رو به رشد است و به توسعه پایدار کشورها کمک میکند. موسسه کامِن سِنس اَدوایزری یک مرکز پژوهشی مستقل در ماساچوست است که آمارهای متفاوتی از صنایع بینالمللی و جهانی را سالانه منتشر میکند. آمارهای این موسسه نشان میدهد که صنعت خدمات و آموزش زبان در سطح جهانی هر سال سهم بیشتری از بازار را به دست میآورد. سهم این صنعت از ۲۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۴۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ رسیده است. پیشبینی این موسسه این است که صنعت خدمات و آموزش زبان سهمی بیش از ۴۷ میلیارد دلار را در پایان سال ۲۰۲۱ به خود اختصاص دهد.
در سال ۲۰۱۶ یکی از پژوهشهای دلویت -یکی از بزرگترین شرکتهای خدمات حرفهای مانند حسابرسی و مشاوره مالی دنیا- نشان داد که درآمد ناخالص بیش از نیمی از مدارس آموزش زبانی که در این پژوهش شرکت داشتند افزایش یافته است.
آمارهای رو به رشد صنعت آموزش زبان معنای دیگری هم دارد. رقابت در بازار آموزش زبان بسیار داغ است. به همین دلیل کیفیت در مراکز آموزش زبان از اهمیت بالایی برخوردار است. حتی برخی از موسسات بینالمللی استاندارد هماکنون امکان بازرسی کیفیت آموزش و خدمات مشتریان و اعطای گواهینامههای کنترل کیفی را برای آموزش زبان فراهم میکنند.
آموزش زبان در سطح فرهنگی و اجتماعی هم سودمند است. مراکز آموزش زبان از نیروی کار متنوعی بهره میبرند. زنان بخش بزرگی از مدرسان، کارکنان و مدیران موسسات زبان را تشکیل میدهند. افراد زیادی با سابقه فرهنگی گوناگون در کنار یکدیگر در صنعت آموزش زبان مشغول کارند.
سختکوشی، آزاداندیشی و بردباری از ملزومات عملکرد تجاری موفق و پایدار است. بر اساس یک پژوهش مفصل که مجله فوربز در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد، تنوع در نیروی کار خلاقیت را در افراد پرورش میدهد.
این تحقیق به روشنی نشان میدهد که نیروی کار متنوع یکی از ملزومات تمام شرکتهایی است که هدفشان جذب و نگهداری با استعدادترینهاست. صنعت آموزش زبان از حیث تنوع نیروی کار یک بخش پیشرو به شمار میرود.
در بیشتر مراکز آموزش عالی در جهان -به جز زبانی که در دانشگاه تدریس میشود- معمولا الزام چندانی به یادگیری یک زبان دیگر وجود ندارد اما این نیز در حال تغییر است. اخیرا دانشگاه پرینستون اعلام کرد که همه دانشجویان -فارغ از دانش زبانیشان در هنگام ورود به دانشگاه- ملزم به یادگیری یک زبان جدید در دوره تحصیل هستند و این الزام جزوی از برنامه آموزش عمومی دانشگاه است. امی تامسون، استاد زبانشناسی دانشگاه فلوریدای جنوبی، بر این باور است که مراکز آموزش عالی بیشتری باید از دانشگاه پرینستون الگو بگیرند زیرا زبانآموزی در سطح آموزش عالی تساهل فرهنگی را افزایش میدهد. نکتهای که از دید وی در جهان امروز بیش از پیش ضروری است.
در بسیاری از کشورها، تلاشهای فراوانی در جریان است تا افراد تشویق شوند یک زبان جدید بیاموزند. در بریتانیا موسسه با آینده سخن بگو در سال ۲۰۱۳ با همکاری اتحادیه اروپا و نهادهای دیگر، جنبشی را با عنوان چالش ۱۰۰۰ واژه راه انداخت. هدف این برنامه برجستهسازی اهمیت یادگیری یک زبان جدید برای شهروندان بریتانیاست. در این کارزار شهروندان تشویق میشدند هزار کلمه را در زبانی جدید بیاموزند. از دید طراحان این جنبش، یادگیری هزار کلمه به یک زبان دیگر هدفی واقعبینانه و در دسترس است.
صنعت آموزش زبان فایدههای اقتصادی، تربیتی و فرهنگی دارد و توسعه زبانآموزی کلید موفقیت در روابط بینالمللی و اقتصاد جهانی است. از این رو دولتها باید از صنعت آموزش زبان حمایت کنند و در سیاستهای کلان به توسعه زبانآموزی اولویت بدهند.