راز موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی چیست و زبانآموز موفق چه ویژگیهایی دارد؟
زبانآموزی برای همه یکسان نیست. زبانآموزان با یکدیگر متفاوتند. هر فرد با توجه به محیطی که در آن رشد کرده سبک یادگیری خودش را دارد. همه ما ویژگیهای شخصی متفاوتی داریم که بر یادگیریمان تاثیرگذارند. در نتیجه همه ما زبان را به یک شکل یاد نمیگیریم. در برخی مهارتهای زبانی ممکن است سرعت بالاتری داشته باشیم و در برخی کندتر. بعلاوه علایق متفاوت باعث میشود به برخی موضوعات تمایل بیشتری پیدا کنیم.
پژوهشگران ویژگیهای مختلفی را برای یادگیری موفق زبان ذکر کردهاند. با به کارگیری توصیههای علمی میتوانیم عملکردمان را در یادگیری زبان بهبود بخشیم و سرعتش را نیز بالا ببریم.
خبر خوب این است که این ویژگیها بسادگی با تمرین به دست میآیند. در این جا سه ویژگی مشهور را که از آنها با عنوان رمز موفقیت در آموزش زبان یاد میشود با هم مرور میکنیم.
بردباری در برابر ابهام
به لحاظ تکاملی انسان با آنچه ناشناخته است با احتیاط برخورد میکند. درجه راحتی یا ناراحتی ما هر گاه که از محوطه شیرین آسایش بیرون میرویم با بردباری در برابر ابهام ربط مستقیم دارد. هر کداممان ممکن است از ناشناختهها هراس به دل راه دهیم. یادگیری زبان جدید هراس از فرهنگ ناشناخته و رسومات جدید را به حداقل میرساند.
زبانآموز موفق در برابر ابهام، شرایط ناشناخته، پرسش بیپاسخ و عدم قطعیت از خود صبر و حوصله نشان میدهد. همیشه تلاش میکند تا به اصل مطلبی که میخواند یا گوش میدهد پی برد و کمکم از طرق مختلف ابهامهایش را برطرف کند. مدام حدس میزند و تلاش میکند برای حدسهایش شاهد پیدا کند.
واژگان نا آشنا در یک متن یا سر کلاس، پرسشی سخت که منظورش را نمیفهمیم، ویدئویی که درک لهجه سخنورانش برایمان مشکل است فقط چند نمونه از ابهاماتی هستند که در فرایند زبانآموزی ممکن است با آنها مواجه شویم. هر چقدر صبر و تحملمان را در برابر ناشناختهها افزایش دهیم و در عین حال تلاش و اشتیاق بیشتری برای برطرف کردن ابهام داشته باشیم، از هر کدام از این موقعیتها چیزی یاد میگیریم.
نتایج یک پژوهش در دانشگاه استرالیای غربی در سال ۲۰۱۳ نشان میدهد که بردباری در برابر ابهام کمک میکند در تعاملات اجتماعی و تجربه یادگیری زبانهای بعدی کمتر نگران باشیم. هر چقدر تجربه زبانآموزی بیشتری داشته باشیم با ناشناختهها راحتتر کنار میآییم.
فایده بردباری در برابر ابهام به زبانآموزی خلاصه نمیشود. روبرتو اسپریتو اولموس، استاد حسابداری در دانشگاه کالیما در مکزیک، به همراه میگل ساسترکاستیلو، استاد بازرگانی و گردشگری در دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، در تحقیقی مشترک در سال ۲۰۱۵ نشان دادند که افرادی که در برابر ابهام بردبارترند کارآفرینان بهتری هستند، خوشبینتر و خلاقانهتر با قضایا برخورد میکنند و از ریسک ابایی ندارند.
شوق ارتباط
زبانآموز موفق مشتاق برقراری ارتباط است حتی اگر بداند واژگان و ساختارهای کافی را در اختیار ندارد. ارتباط برقرار کردن همیشه آموزنده است. ارتباط بیشتر چه در سر کلاس چه در اجتماع کمکم باعث از بین رفتن هراس استفاده از یک زبان جدید میشود.
بعلاوه هر چقدر شوق بیشتری برای ارتباط با دیگران داشته باشیم، شانس یادگیری مطالب جدید افزایش پیدا میکند.
یکی از استراتژیهای معلم زبان موفق ایجاد شور و شوق بیشتر برای مشارکت زبانآموزان در فعالیتها و بحثهای آموزشی است.
جستجوی الگوها
زبانآموز موفق به زبان همچون یک پازل مینگرد و در پی کشف ارتباطات و الگوهاست تا تصویر کاملتری از آن به دست آورد. یکی از تفاوتهایی که ممکن است بر سرعت یادگیری تاثیر بگذارد این است که زبان آموزان چقدر به الگوها و ارتباطات میان اجزای متفاوت زبان در بافتهای کاربردی متفاوت توجه میکنند و با تمرکز آنان را تمرین میکنند. یادگیری واژگان منفرد و قواعد دستوری پیچیده کمک چندانی به یادگیری زبان نمیکند.
قواعد و الگوها در هر سطحی به زبان شکل میدهند. نتایج یک پژوهش که سال ۲۰۱۶ در دانشگاه نورثوسترن انجام شد حاکی از آن است که یادگیری الگوهای زبانی از طریق ساز وکارهای آشکار و پنهانی در مغز انجام میشود. ما بسیاری از قواعد زبان را در حین آموزش ناخودآگاه فرا میگیریم. اما الگوهای فراوانی هم وجود دارند که باید با خودآگاهی آنان را بیاموزیم و تمرین کنیم.
جستجوی آگاهانه الگوهای زبانی خود باعث دقت و تمرکز بیشتر در زبانآموزی میشود و به بهرهوری بیشتر فرایند یادگیری زبان میانجامد.
زبانآموزی مثل یادگیری هر مهارت دیگری نیازمند ممارست و تکرار دائمی است. برای یادگیری چنین مهارتی راه میانبر وجود ندارد. بهترین روش برای سنجش موفقیت در یادگیری مهارتهای زبانی این است که خودمان را با خودمان مقایسه کنیم. زبانآموز موفق کسی است که آهسته و پیوسته رود.
باورهای غلط درباره زبانآموزی کدامند؟
باورهای غلط درباره هر چیزی فراوان است، مشکل اما وقتی است که تصورات غلط به هر دلیلی رایج میشوند. آنجاست که ممکن است یک پندار نادرست اما متداول جلوی پیشرفت فردی و اجتماعی را بگیرد و حتی تهدیدی برای آموزش و سلامت فرد یا جامعه باشد.
زبانآموزی هم از این باورها بینصیب نمانده است. تصورات نادرست اما رایج سبب میشود که افراد بسیاری یا اصلا هیچگاه سراغ یادگرفتن یک زبان دیگر نروند یا در وقتی نامناسب زبانآموزی را ترک کنند.
در این مقاله هشت باور نادرست و مشهور زبانآموزی را مرور میکنیم.
۱. یادگیری زبان را باید در کودکی شروع کرد چون در بزرگسالی بیفایده است.
این تصور وجود دارد که هر چه در سنین پایینتر یادگیری زبان را شروع کنیم موفقتر خواهیم بود اما آنچه مهم است زمانی است که صرف یادگیری زبان میکنیم. برخی مطالعات علمی نشان میدهد که کودکان در ابتدای یادگیری زبان جدید سرعت یادگیریشان از بزرگسالان بیشتر است، اما اگر مقدار اطلاعات ورودی مناسب به همراه تمرین کافی وجود داشته باشد و یادگیری زبان را همچون مهارتی در نظر بگیریم که پیوسته نیازمند ممارست است، در هر سن و سالی که هستیم میتوانیم زبان جدیدی را بیاموزیم. افراد بسیاری هستند که یادگیری زبان را در بزرگسالی آغاز کردهاند و اکنون به عنوان معلم زبان مشغول به کارند.
باور درست این است که در هر سن و سالی با آموزش مداوم میتوانیم یادگیری یک زبان جدید را آغاز کنیم.
۲. یادگیری مستقیم دستور زبان برای زبانآموزی ضروری است.
قوانین دستور زبان برای تسهیل فراگیری زبان مفید است اما یادگیری مستقیم دستور زبان اصلا ضروری نیست. دستور زبان راهی است برای توصیف اینکه زبان چگونه کار میکند، مثلا فعل مضارع و قوانین مربوط به آن را ندانیم دلیل نمیشود که نتوانیم به یک زبان دیگر سخن بگوییم.
بسیاری از مدارس آموزش زبان انگلیسی در سراسر جهان، آموزش مستقیم دستور زبان را از دهه هفتاد میلادی به این سو متوقف کردهاند.
باور درست این است که بدون یادگیری مستقیم دستور زبان میشود زبانی دیگر را آموخت. دستور زبان به درک بهتر ما کمک میکند اما ضروری نیست.
۳. معلمهای زبانی که زبان مادریشان را تدریس میکنند بهترند.
تدریس یک زبان نیازمند تسلط به آن زبان و فراگیری مهارتهای تدریس و شناخت ویژگیهای آن زبان است. معلم موفق زبان لزوما کسی نیست که زبان مادریش را تدریس کند. معلم زبان موفق کسی است که با بکارگیری روشها و تکنیکهای مناسب، فرایند یادگیری زبان را در زبانآموزان پرورش دهد.
زبان مادری معلم زبان ربطی به توانایی تدریس و انتقال دانش ندارد. نکته مهم فراگیری روشها و مهارتهای تدریس، ارزیابی و تهیه منابع درسی است که یک معلم زبان باید آنان را با تحصیل در رشتههای تخصصی دانشگاهی یا گذراندن دورههای تربیت معلم در مراکز حرفهای فرا گیرد. تجربه، تمرین و به روز بودن دانش و مهارتهای فردی از عواملی است که یک معلم زبان را نسبت به دیگری متفاوت میکند و این لزوما ربطی به زبان مادری معلم ندارد.
باور درست این است که کسی که زبان مادریاش را تدریس میکند لزوما از کسی که زبان دوم یا چندمش را تدریس میکند معلم بهتری نیست.
۴. زبانآموزی پدیدهای سریع است.
وسوسه یادگیری سریع همیشه وجود دارد. سودجویان بسیاری نیز با تبلیغات واهی مثل یادگیری تضمینی یک زبان در چند ماه یا حتی چند هفته به این باور غلط دامن زدهاند.
واقعیت این است که زبانآموزی یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری نیازمند وقت و تلاش کافی در طول سالیان متمادی و همچنین نیازمند روش است.
مثلا مهارت رانندگی را در نظر بگیریم. هر چقدر هم از قوانین رانندگی و ویژگیهای خودرو اطلاع داشته باشیم باعث نمیشود تا بسرعت و به خودی خود راننده شویم. رانندگی نیازمند تمرین در موقعیتهای مختلف است؛ از رانندگی در شب گرفته تا رانندگی در بزرگراههای شلوغ شهری و جادههای پر پیچ و خم کوهستانی. نمیتوانیم از خودمان انتظار داشته باشیم که در زمانی کوتاه راننده خوبی شویم.
هر چقدر بیشتر تمرین کنیم و خودمان را در شرایط متفاوت قرار دهیم، مهارت زبانآموزی در ما تقویت میشود.
باور صحیح این است که زبانآموزی مهارتی زمانبر و چالشبرانگیز است.
۵. یادگیری زبان دوم در کودکان مانع پیشرفت زبان مادری است.
زبانآموز میتواند یک یا چند زبان را بیاموزد بدون اینکه به زبان بومیاش لطمه وارد شود. اینگونه نیست که در مغز مقدار مشخصی فضا برای زبانآموزی وجود داشته باشد که ممکن است پر شود. در واقعیت زبان مادری به همراه زبانهای دیگری که میآموزیم جزیی از یک نظام به هم پیوسته میشوند.
این باور نادرست خود ناشی از این است که مادر پدرها به غلط گمان میکنند هرگاه کودک سخن گفتن را به یک زبان فرا گرفت، فرایند زبانآموزی به اتمام میرسد. سخنگفتن به یک زبان فقط یک جنبه از تسلط زبانی است. سخنگفتن به یک زبان به این معنا نیست که ما توانایی نوشتن یا درک زبان آکادمیک را داشته باشیم. یادگیری آکادمیک زبان جایش در مدرسه و دانشگاه و مراکز آموزشی است. پژوهشی بر روی هزار و دویست کودک در کانادا نشان میدهد که تسلط به زبان آکادمیک پنج تا هفت سال بیشتر از تسلط به زبان مادری طول میکشد.
باور درست این است که یادگیری زبان دوم مانعی برای پیشرفت زبان مادری نیست.
۶. زنان زبان را بهتر از مردان فرا میگیرند.
تصویربرداری از مغز نشان میدهد که مغز مردان تمایل دارد فرایند یادگیری زبان را تقسیمبندی کند و یک نیمکره را به این کار اختصاص دهد در حالی که مغز زنان از هر دو نیمکره برای زبانآموزی استفاده میکند. اما اینکه آیا این مسئله باعث میشود زنان در زبانآموزی موفقتر از مردان باشند جای بحث فراوان دارد. فراموش نکنیم که عوامل اجتماعی و شرایط عاطفی هر فرد در بهرهوری یادگیری نقش حیاتی دارند. در نتیجه به نظر میرسد که نمیتوان با قطعیت گفت که جنسیت در زبانآموزی نقشی ایفا میکند.
باور درست این است که همانند زبان مادری هر کسی فارغ از جنسیت میتواند زبانی جدید را به خوبی فرا گیرد.
۷. لهجه خیلی مهم است.
آنچه در فهم یک زبان دیگر مهم است تلفظ صحیح عبارات و جملات است نه اینکه آنها را به چه لهجهای ادا میکنیم. داشتن لهجه در زبان جدید هیچ اشکالی ندارد. بلکه حتی ممکن است به عنوان بخشی از هویت گویشور تنوع تازهای به زبان مقصد ببخشد. آزمونهای بینالمللی زبان هم دستورالعملی برای ارزیابی لهجه ندارند.
باور درست این است که تلفظ مهم است نه لهجه.
۸. فیلم دیدن برای یادگیری زبان کافی است.
ویدئو فقط یکی از منابع موجود برای یادگیری زبان است. یک زبان را نمیتوان فقط با دیدن فیلم آموخت. زبانآموز محتاج ابزارها و شرایط مختلفی است تا مهارتهای متفاوت زبانی یعنی صحبت کردن، خواندن، نوشتن و شنیدن به زبان دیگر را تجربه کند، یاد بگیرد و تولید کند. منابع تصویری بویژه ویدئوهای آموزشی یکی از ابزارهایی است که میتواند به تقویت مهارتهای شنیداری و تلفظ زبانآموز یاری برساند اما به تنهایی نمیتواند همه نیازهای یک زبانآموز را برطرف کند.
باور درست این است که تنها با فیلم نگاه کردن نمیشود همه مهارتهای زبانی را فرا گرفت.
زدودن باورهای غلط با آموزش همگانی میسر است. هر قدر درباره موضوعی بیشتر مطالعه کنیم کمتر احتمال دارد در دام خرافات بیفتیم. هماکنون شاید زمان مناسبی است که به تجربه زبانآموزیمان بیندیشیم. اگر باور غلطی مانع بوده، برطرفش کنیم و یادگیری زبانی جدید را آغاز کنیم یا از سر بگیریم و خود را از فوائد و لذت یادگیری یک زبان جدید محروم نکنیم.
https://tootian.ir/wp-content/uploads/2020/09/Screenshot_20241212_144959_Chrome.jpg896994admintootianhttps://tootian.ir/wp-content/uploads/2021/05/IMG_20200608_231945_020-removebg-preview-300x300.pngadmintootian2020-09-09 21:42:062024-12-12 14:52:03راز موفقیت در زبان انگلیسی
درود بر شما
به طور معمول، برای یادگیری زبان خارجی در محیط آموزشگاهی، با توجه به شرایط ذهنی کودک، بهتر است از سن ۷، ۸ یا ۹ سال اقدام کنیم. بهتر است پیش از شروع به یادگیری زبان خارجی، کودک تسلط بیشتری بر زبان مادری پیدا کند و ساختار زبانی کودک به طور کامل شکل بگیرد. اگر قرار باشد کودکی، زبان خارجی را زودتر از سن ۷ سالگی بیاموزد، دوره آموزشی حتما باید شرایط ویژهای داشته باشد و دورههای معمول آموزشگاهی دو سه جلسه در هفته مناسب نیست. مثلا آموزش زبان خارجی در مهد کودک و با روشهای استاندارد به صورتی که کودک طولانی مدت در معرض آن زبان قرار بگیرد بدون آنکه متوجه شود در حال یادگیری آن زبان است. مثلا کودکانی که کارتون و انیمیشنهای انگلیسی زبان را از سن کم شروع میکنند یا کودکانی که در کنار زبان پارسی رسمی، زبان ترکی یا کردی یا … را در محیط خانه میآموزند. این روش برای آموزش زبان دوم استفاده میشود. پس اگر به دنبال آموزش آموزشگاهی یا روش آموزش زبان خارجی هستید، از ۷، ۸ یا ۹ سال به بعد اقدام کنید و اگر میخواهید زودتر شروع کنید، مهد کودک یا معلمی را انتخاب کنید که به روشهای آموزش زبان دوم مسلط باشند و کودک را به صورت حرفهای و بلندمدت در معرض زبان انگلیسی قرار بدهند تا به مرور زبان انگلیسی را مانند زبان پارسی صحبت کند. دورههای ما به صورت آنلاین برگزار میشود و سن ثبتنام ۱۵ سال به بالا است.
فکر میکردم توی آزمونهایی مثل آیلتس لهجه هم نمره میگیره. اینکه لهجه نمرهای نداره و فقط تلفظ درست کلمهها مهمه، نکته جالبی بود. ممنونم
دخترم چهار سالش هست. چه دوره ای براش مناسبه و کلا از چه سنی بچه ها شروع کنند مناسبه؟
درود بر شما
به طور معمول، برای یادگیری زبان خارجی در محیط آموزشگاهی، با توجه به شرایط ذهنی کودک، بهتر است از سن ۷، ۸ یا ۹ سال اقدام کنیم. بهتر است پیش از شروع به یادگیری زبان خارجی، کودک تسلط بیشتری بر زبان مادری پیدا کند و ساختار زبانی کودک به طور کامل شکل بگیرد. اگر قرار باشد کودکی، زبان خارجی را زودتر از سن ۷ سالگی بیاموزد، دوره آموزشی حتما باید شرایط ویژهای داشته باشد و دورههای معمول آموزشگاهی دو سه جلسه در هفته مناسب نیست. مثلا آموزش زبان خارجی در مهد کودک و با روشهای استاندارد به صورتی که کودک طولانی مدت در معرض آن زبان قرار بگیرد بدون آنکه متوجه شود در حال یادگیری آن زبان است. مثلا کودکانی که کارتون و انیمیشنهای انگلیسی زبان را از سن کم شروع میکنند یا کودکانی که در کنار زبان پارسی رسمی، زبان ترکی یا کردی یا … را در محیط خانه میآموزند. این روش برای آموزش زبان دوم استفاده میشود. پس اگر به دنبال آموزش آموزشگاهی یا روش آموزش زبان خارجی هستید، از ۷، ۸ یا ۹ سال به بعد اقدام کنید و اگر میخواهید زودتر شروع کنید، مهد کودک یا معلمی را انتخاب کنید که به روشهای آموزش زبان دوم مسلط باشند و کودک را به صورت حرفهای و بلندمدت در معرض زبان انگلیسی قرار بدهند تا به مرور زبان انگلیسی را مانند زبان پارسی صحبت کند. دورههای ما به صورت آنلاین برگزار میشود و سن ثبتنام ۱۵ سال به بالا است.